سفارش تبلیغ
صبا ویژن
X بستن تبلیغات
طمع حکمت را از دلهای دانایان می برد . [پیامبر خدا علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
زیرپوش رکابی مردانه آنتی باکتریال نانو 100% پنبه ای ، نقاشی ساختمان ، دانلود حسابدار شخصی با اکسل ، سامانه ی پیام کوتاه پلان نمایندگی شهرستان ها ، پروژه آمار جمعیت کل ایران ، پروژه آمار در مورد استفاده از تلویزیون ، فایل اکسل جامع صورت وضعیت نویسی با فهرست بهای 94 ، فایل اکسل محاسبه تعدیل ، فروش سورس آماده سایت شخصی ،شرکتی ،تجاری ارزان ، فونت اورجینال بازیHitman ، فیلتر تصفیه هوای کانسرو فرش conservfresh ( مخصوص یخچال ) ، قالب زیبا و جدید برای جوملا - S5 Traction ، قلم خش گیر خودرو ( رنگ فابریک) ، گزارش کار کارورزی حقوق در دفتر وکالت ، گزارش کارآموزی برای دانشجویان کارشناسی مهندسی شیمی ، گزارش کارآموزی در صندوق قرض الحسنه ، گزارش کارآموزی کارخانه سیمان (مهندسی شیمی) ، لیست ایمیل های طبقه بندی شده مشاغل«با قیمت استثنایی» ، مترجم پرسرعت آنلاین ، مجموعه 15 طرح لایه باز کارت ویزیت ، مجموعه 350 تصویر دیدنی از حیوانات ، مجموعه تم زیبای پاورپوینت 2007 ، مجموعه نرم افزار پرتو ، مجموعه نرم افزارهای ایمیل مارکتینگ ، مجموعه ی بیش از200000 ایمیل فعال ، مستند حیات وحش کارائیب ، مستند ماهیگیری ، نرم افزار ارزیابی رشد کودک ، نرم افزار تغذیه تکمیلی شیرخواران ، نرم افزار جمع آوری ایمیل ، نرم افزار جمع آوری ایمیل بصورت هدفمند ، نرم افزار چک کردن بانک ایمیل و تشخیص صحیح بودن بانک ، نرم افزار رستوران متین ، نرم افزار ساخت هدر و بنر سایت و وبلاگ ( همراه با آموزش فارسی) ، نرم افزار سوپر مارکت متین ، نرم افزار شماره زن و فرم ساز ، نرم افزار عکاسی متین ، نرم افزار ولید سازی بانک ایمیل (valid) ، پروژه آمار میزان علاقه مندی دانش آموزان به درس ریاضی ، پروژه آموزشی حسابداری فروشگاه با اکسس ، پروژه امار بررسی عوامل موثر بر گرایش زوجین به طلاق ، پروژه انبارداری پادگان با اکسس ، پروژه بی نظیر اصول مدیریت و تئوری سازمان ها (صنعت کفش) ، پروژه پردازش تصویر در هوش مصنوعی ، پروژه حسابدار شخصی با مایکروسافت اکسس ، پروژه حضور و غیاب با اکسس ، پروژه فروشگاه لوازم خانگی با اکسس ، پورتال مسبی، ورژن 8 ، پکیج طلایی جزوات کنکور کارشناسی ارشد معماری ، پکیج فایل اکسل تنظیم صورت وضعیت و تعدیل صورت وضعیت ، جالب ترین حملات در دنیای حیات وحش ، جدیدترین قلم خشگیر با ضمانت رنگ ثابت ( محصول کشور تایوان ) ، جزوه آمادگی آزمون نظام مهندسی تاسیسات برقی شماره 1 ، حسابدار کوچک اتحادیه اصناف ، حیات وحش کارائیب ، خبر جدید EA ؛ تیم زنان در فیفا 2016 حضور خواهند داشت ، خرید پروژه ، خرید گزارش کار اموزی حقوق ، دانلود آموزش ساخت گروه (گوگل گروپ) در گوگل ویرایش جدید ، دانلود ایمیل های اینفو info * ایمیل اصلی سایت ها * ولید شده و فع ، دانلود برنامه ثبت نام آموزشگاه با اکسس ، دانلود برنامه قرعه کشی با اکسس ، دانلود پروژه تاکسی تلفنی با اکسس ، دانلود جدول لیستوفر آرماتوربندی ، دانلود جزوه کامل ریاضی عمومی دو بصورت پاورپوینت ، دانلود حسابدار دخل و خرج شخصی ، دانلود حسابدار شارژ ساختمان(1) ، (کتاب الکترونیک آشنایی با طب هوموپاتی) برای آندروید ، 200000 ایمیل ایرانی و 600000 ایمیل خارجی کاملا معتبر ، 4 پروژه هدیه ، 8250 ایمیل فعال کاربر ایرانی ، آثار نماز ، آمار جمعیت کل - ارزان خرید ، آموزش بهینه سازی سایت ( سئو ) افزایش بازدید سایت شما ، آموزش تصویری نصب و اجرا ، آموزش طراحی وبسایت چندزبانه ، ارسال پیامک تبلیغاتی به اعضای فعال در مسبی ، اسرار مرگبار مار آناکوندا ، اشانتیون ، اشانتیون مداد ابرو ، بازی کامپیوتری ، بانک 3 میلیون ایمیل فعال سال 92 ، بانک ایمیل استان تهران 92 ، بانک ایمیل جدید مهر 92 ، بانک ایمیل جمع آوری شده در بخش ایمیل مارکتینگ بازاریابهای مسبی ، بانک ایمیل خرداد ماه 1393 ، بانک ایمیل معتبر(چک شده) ، بانک ایمیل کاربران ایرانی ، بانک ایمیل کاربران فعال اینترنت ، برترین نرم افزار افزایش رتبه ی الکسا درجهان برای وبلاگ و وبسایت ، بروزترین لیست ایمیل در سال 94 ، برکات نماز ، بسته پیام کوتاه تبلیغاتی باتعرفه 95ریال ثابت (سالانه) ، به همراه فونت فارسی جام جهانی 2014 برزیل ، پروژه آمار بررسی هدفمندسازی یارانه ها ، سورس سایت آماده html جهت آموزش ،تقسیم بندی ،ایجاد جدول ،فرم ومنو ، سی دی نمونه سوال پیام نور همراه با پاسخ ، سیستم عامل یونیکس ، شابلون طراحی ابرو 24 جفت ، شابلون ناخن ، صابون جادویی نانو (اصل) ، عینک بی ام و مدل BMW s8233 ، فایل اکسل جامع صورت وضعیت فهرست بهای 92 ، فایل اکسل جامع صورت وضعیت نویسی با فهرست بهای 93 ، دانلود حسابدار عکاسی و فیلمبرداری ، دانلود رایگان ، دانلود رایگان آموزش ماهیگیری ، دانلود قران کریم در اکسس ، دانلود مجموعه بازیهای سگا برای کامپیوتر ، دانلود نرم‌افزار حسابداری ، دانلود نمونه گزارش کارورزی رشته حقوق ثبتی ، دستگاه تست رنگ مگنتی کارشناس II ، دستمال میکروفایبر نانو مخصوص سطوح ، دستمال میکروفایبر نانو مخصوص شیشه ، راهنمای نحوه گزارش نویسی مهندسان ناظر ساختمان ، نماز خواندن ، نمایندگی سامانه کوتاه شرکت پارس گرین ، نمونه کار کاشی کاری ، وب سرویس پیامک شرکت پارس گرین ، کارآموزی حقوق دفتر وکالت ، کاشی کاری ، کتاب الکترونیک همه چیز در باره طب هومیوپاتی ، سامانه ارسال پیامک انبوه الماس ،

صفحات اختصاصی
 
دانلود
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :52
بازدید دیروز :0
کل بازدید :37770
تعداد کل یاداشته ها : 149
103/7/15
9:22 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلم علیمحمدی[2]
ما مجری رنگ های روغنی,پلاستیک,اکرولیک,بلکا,مولتی کالر,کنیتکس,رنگ چوب,سیلر وکیلر,اپوکسی,کناف,ساندکو,طرح برجسته,سنگ سابی و کف سابی,پتینه,کاغذ دیواری,سنگ انتیک,نصب سنگ انتیک همچنین ما مجری اکثر کارهای ساختمانی شامل لوله کشی آب و فاضلاب - سیم کشی منازل مسکونی وتجاری - گچ بری - سیمان سیاه و سفید - دیوار چینی تعمیر آب گرمکن و .... با بالاترین کیفیت و مناسب ترین قیمت به شما عزیران ارائه می شود شما می توانید مارک رنگ خود را انتخاب کرده و از ما درخواست بکنید. تخفیف ویژه برای مدارس,اداره جات ,اورگان های دولتی,انبوه سازان .

خبر مایه
 تایپایران - مرکز تخصصی تایپ

مقدمه

زن ایرانی از گذشته های دور، حجاب و عفاف خود را به طور کامل رعایت می کرده است و حتی از سایر کشورهای مشرق زمین نیز بیشتر اهتمام می ورزیده است. این مسئله، نه تنها در کتاب ها، نقاشی ها، و عکس های گذشته ایرانیان آمده است، بلکه جهانگردان و سایر افراد فرنگی نیز آن را با دقت و جزئیات فراوانی در سفرنامه های خود بیان کرده اند که البته آنچنان که از نوشته هایشان برمی آید - و گاهی آن را به صراحت بیان کرده اند - این است که آنان از این وضعیت، ناراضی بوده اند و از این که نمی توانستند همان برخوردی را که با زنان غربی داشته اند با زنان ایرانی نیز داشته باشند، متأسف بوده اند و گاهی برای ارضای کنجاوی شیطنت آمیز خود به ترفندهایی نیز دست زده اند.

نکته دیگری نیز که می توان از برخی نوشته های آنان دریافت کرد این است که اوّلین گام هایی که در ایران، در جهت بی حجابی برداشته شده است، توسط درباریان و خانواده های آنان بوده است، که یکی از علل اصلی آن هم به سبب مسافرتِ درباریان به فرنگ و معاشرت با فرنگیان بوده است؛ اما همچنان که می بینیم، زن مسلمان ایرانی با تمام تلاشی که در راستای کشف حجاب و تبلیغات منفی ای که درباره حجاب صورت گرفته است، هنوز هم شأن و منزلت خود را حفظ کرده است.

«اولئاریوس» که در زمان شاه صفی صفوی از ایران دیدار کرده است، درباره حجاب و عفاف زنان ایرانی در خاطراتش آورده است:

زنان، موقعی که از خانه خارج می شوند، چهره خود را نشان مردان نمی دهند. بلکه چادر سفیدی روی سر می اندازند که تمام بدن آنها را تا مچ پا می پوشاند و فقط در جلوی صورت، شکاف کوچکی دارد که از آن شکاف، به زحمت جلوی خود را می توانند ببینند. و چه بسا چهره های زیبایی که با لباس های محقّرانه و چهره های زشتی که با لباس های مجلّل و فریبنده، زیر این چادرها مخفی اند و انسان نمی تواند بفهمد در پس این چادر، چه قیافه ای نهفته است.

سفرنامه آدام اولئاریوس، ص 644

«تاورنیه» در سفرنامه اش می نویسد:

زنان، خود را در ایران به احدی غیر از شوهر خود نشان نمی دهند. وقتی به حمّام عمومی می روند، در چادری سرتاپای خود را مستور می نمایند که فقط در محاذات چشم، دو سوراخ دارد که پیش پای خود را بتوانند ببینند. و این کار (یعنی به حمام عمومی رفتن)، مخصوص فقرا و طبقه سوم است که استطاعت داشتن حمام مخصوص در خانه را نداشته باشند... .

... همین که دختری شوهر کرد، معاشرین او منحصر به زن ها یا خواجه سرایان می شود و زن معقول و نجیب و محترم، کسی است که بیشتر مستوره و محفوظ باشد.

سفرنامه اولیویه، ص 85

«دروویل» درباره نوع پوشش زنان در زمان فتحعلی شاه قاجار می نویسد:

زنان ایرانی در زیر چادر، مهارت عجیبی برای شناساندن خود و شناختن همدیگر دارند. شگفت آن که وقتی از کنار هم می گذرند، یقین دارند که در شناختن طرف اشتباه نکرده اند؛ اما چه بسا مردانی که از کنار زنان خویش می گذرند، بی آن که آنها را بشناسند.

سفرنامه دروویل، ص 81

«اوژن فلاندن» که در زمان محمدشاه قاجار به ایران سفر کرده است، در این باره آورده:

زنان ایرانی از منزل، کم خارج می شوند. در کوچه ها هم با چادری که سرتاپایشان را مستور می کند، می آیند و غیر ممکن است کسی صورت آنها را ببیند. به روی سر، پارچه سفیدی می اندازند که در مقابل چشمان، چندین شبکه دارد و با آن است که جلوی خود را می بینند. و غیر ممکن است بگذارند چشم نامحرمی به صورتشان افتد. ساق پا را در شلواری گشاد، یا چاقچور می نمایند، کفششان یک نوع پاپوش زرد یا سبزی است که نوکش برگشته و پاشنه اش باریک است.

گاهی در کوچه که مردی نگذرد، روبند را به جهت استنشاق هوا پس می اندازند؛ امّا همین که مردی، حتی شوهرشان ظاهر شود، دوباره روبند را به روی صورت می اندازند. یک روز که از کنار زنی 


می گذشتم و نتوانست به فوریت، روبندش را بزند، شنیدم از این گناهی که مرتکب شده، خودش را سرزنش می کند.

عموم چادرها یک رنگ و به سیاق اروپایی ها یک جور می آید. کم می توان امتیازی بینشان قائل شد؛ اما خود ایرانیان اظهار می دارند برای ما خیلی آسان است که زنان خود را بشناسیم.


سفرنامه اوژن فلاندن، ص 67 و 68

دکتر «ویلز» می نویسد:

نانجیبی و بی شرمی و بی اعتنایی به عفّت و وقار، از نظر زنان ایرانی، عملی مذموم و رفتاری ناشایسته است... تا آن جا که در راه رفتن، صحبت و نگاه هم ملاحظه عفّت و نجابت خودش را دارد و هرگز حاضر به تنزّل کردن از مقام قابل احترام خود نمی گردد.

سفرنامه دکتر ویلز، ص 367 و 368

«یوشیدا ماساهارو» سفیر ژاپن در دربار ناصرالدین شاه، در این باره می نویسد:

زن ها چادری به سر می کردند که از سر تا به پایشان را می پوشاند و فقط چشم ها از پشت روبند توری ای که زیر چادر به صورت انداخته بودند، پنجره ای به بیرون داشت...

در خیابان که به زن های ایرانی می رسیدیم، آنها چشم از ما برمی گرداندند و رویشان را سخت می گرفتند. در چند ماهی که ما این جا بودیم، هرگز زنی رویش را به ما ننمود و نتوانستیم صورت زن ها را بی حجاب و چادر ببینیم. در این وضع، زشت یا زیبا و جوان یا پیر بودن زن ها را از روی رنگ و حالت دست هایشان که شاداب یا چروکیده است، قیاس و ارزیابی می کردیم.

سفرنامه یوشیدا ماساهارو، ص 176

«کنت دوگو بینو» نیز در این باره مشاهدات خود را چنین بیان می کند:

(همه زن ها در بیرون خانه) به طور یکسان خودشان را در چادرهای وال، چیت و به ندرت، ابریشمی به رنگ آبیِ تیره پیچیده اند که سر تا پایشان را می پوشاند. صورتشان را با قطعه ای پارچه سفید که زیرچادر پشت سرشان بسته می شود و از جلو تا روی زمین می افتد، محکم پوشانده اند که دیدن، و حتی حدس زدن چهره هایشان را غیرممکن می سازد. قسمت جلوی این پارچه، محاذی چشمانشان به طور مشبّک، قلابدوزی شده تا بتوانند از ماورای این روبنده، بیرون را ببینند و نفس بکشند؛ زیر این حجاب آبی تیره - که چادر نامیده می شود و مخصوصاً برای پوشاندن سر تا قوزک پای زنان ساخته شده است - یک شلوار گشاد که وظیفه دامن را انجام می دهد، می پوشند و آن هم فقط در موقع خارج شدن از خانه. زنان که بدین سان، پوشیده و محفوظ شده اند، سرپایی های کوچک و پاشنه دار به پا می کنند و برای حفظ تعادل، آنها را به نحوی روی زمین می کشند که به کلّی، عاری از ظرافت می باشد.

سفرنامه کنت دوگوبینو، ص 404

«پولاک» هم در سفرنامه اش درباره حجاب زن ایرانی چنین می نویسد:

... هرگاه زنی به کوچه برود یا سوار بر اسب در معیّت نوکرها از شارع (= خیابان) عبور کند، چادری به رنگ آبی نیلی بر سر می کند و آن، پوششی است که تمام بدن، از سر تا به پا در آن پیچیده می شود. در مقابل چهره، پارچه ای باریک و بلند به نام روبند آویخته است که در مقابل قسمتی که چشم قرار گرفته، قطعه ای بیضی شکل و پنجره پنجره برای دیدن، تعبیه شده است. این نقاب، بخصوص در تابستان گرم، سخت مایه ناراحتی است. به همین دلیل، خانم ها گاه گاه ناچار می شوند آن را بردارند. نزاکت و ادب، ایجاب می کند که به هنگام ملاقات با خانمی، چشم را پایین بیندازند...

... زن فقط حق دارد در برابر شوهر و چندتن از نزدیک ترین خویشاوندانش که به او محرم اند، بدون حجاب ظاهر شود. هرگاه در کوچه، بر اثر تصادف، حجاب زنی از صورتش بیفتد، رسم چنین است که مردی که با او روبه رو است، روی بگرداند تا آن زن دوباره حجاب خود را مرتب کند.

حتی زن پیر گدای کوچه و بازار نیز بدون نقاب دیده نمی شود. زن های اروپایی که بدون حجاب در خیابان ها ظاهر بشوند، خود، موجب تحریک حس کنجکاوی عمومی می شوند و حتی مردم بر آنها دل می سوزانند.

سفرنامه پولاک، ص 115 - 117

«کلود انه» که در زمان مظفّرالدین شاه قاجار، در ایران به سر می برده است می نویسد:

به طور طبیعی و بنابر عادت یک مرد اروپایی، من زنان را با کنجکاوی و در عین حال توجّه بیشتری نگاه می کردم. البته فقط نگاه می کردم، بی آن که چیزی ببینم! به نظر من، زنان ایرانی، بیش از تمام کشورهای مشرق زمین، مقیّد به حجاب اند و با دقّت و وسواس، قد و بالا و چهره خود را می پوشانند. وقتی از منزل خارج می شوند، سرتاپای خود را در چادر سیاه بزرگی که از پارچه ای بالنسبه لطیف، امّا 


بی هیچ زیبایی و ظرافتی درست شده است، می پیچند. این چادر، در قسمت بالا، یعنی در محلی که معمولاً صورت قرار دارد، از هم باز می شود.

امّا زن ایرانی، دوست ندارد حتی چشمان خود را به کسی نشان دهد و به همین جهت نیز در جلوی چهره خویش، دستمال بلند سفیدی که بالای آن مشبّک است، می آویزد... بدین گونه است که شما در کوچه و بازار، زنان معدودی را مشاهده می کنید، درحالی که خود را در چادر سیاه پیچیده اند و روبندی سفید بر چهره آویخته اند، به راه خود می روند. این زنان، زشت اند یا زیبا و پیرند یا جوان، معلوم نیست. این معمای پیچیده در پرده (!) در برخورد اوّل، نوعی خشم آمیخته با کنجاوی، در مردان اروپایی به وجود می آورد.

... برخلاف آنچه ظاهر پوشیده در حجاب زنان ایرانی نشان می دهد، چنین به نظر می رسد که همین زنان در زندگی خود از آزادی زیادی برخوردارند. بیشتر آنها هر وقت دلشان بخواهد و بی آن که کسی همراهشان باشد، از خانه خارج می شوند.


گل های سرخ اصفهان، ص 162 - 164

«کلود انه» اوضاع زنان را در زمان احمدشاه قاجار، این گونه ترسیم می کند:

زنان جامعه ایران را نه در روز می شود دید و نه در شب. وقتی هم که از خانه بیرون می آیند، در کالسکه و درشکه های سربسته و همراه با خواجه ها هستند و در خانه نیز فقط شوهر و پدر و برادرشان را ملاقات می کنند، همین و بس!

اوراق ایرانی، ص 22

«بلوشر» درباره حجاب زنان در آغاز حکومت رضاشاه و پیش از آن که وی دستور کشف حجاب را بدهد، می نویسد:

هم نشینی و معاشرت با ایرانی ها این نقیصه را داشت که زنانشان خانه نشین بودند. زنان، هنوز چادرهای خود را بر سر داشتند... چادر پوششی است اغلب به رنگ سیاه که سراسر بدن و سرانجام، قسمت اعظم صورت را نیز از نگاه مردان، پوشیده می دارد.

... تنها و تنها یک زن بود که جرئت می کرد در ضیافت های شام سفارت خانه ها بدون چادر حاضر شود و آن هم فقط مشروط به این که منحصراً اروپایی ها شرکت داشته باشند. و از ایرانیان دعوتی به عمل نیاید. این زن، خانم ناصرالملوک (بیوه نایب السلطنه پیشین کشور) بود.

... بسیاری از زنان آلمانی نیز که شوهر ایرانی داشتند، در خیلی از موارد نمی توانستند از چادر چشم بپوشند.

خانم ها منحصراً با یکدیگر نشست و برخاست داشتند و در این مهمانی های کاملاً زنانه، گاه و بیگاه، همسران دیپلمات ها را نیز دعوت می کردند. بدین طریق بود که همسر من برای عروسی به خانه رئیس الوزرای پیشین (وثوق الدوله) رفت که در آن مراسم از مردان، فقط داماد و ملّای جاری کننده صیغه عقد، حضور داشتند و بس.

داماد و عروس که پیش از آن یکدیگر را ندیده بودند، مقابل پرده ای که مرد روحانی را از آنان جدا می کرد، نشسته بودند؛ اما آئینه کوچکی چنان در آن جا تعبیه شده بود که این دو اقلاً ضمن اجرای مراسم بتوانند برای اولین بار، در زندگی، گوشه چشمی به یکدیگر بیندازند... هنگامی که همسر من بعد از آن به سهم خود، خانم وثوق الدوله را به نزد خود دعوت کرد، ناگزیر بود اطمینان بدهد که در به روی من بسته است و من نخواهم توانست جلسه مهمانی را زیرنظر داشته باشم.

سفرنامه بلوشر، ص 207

«هنری موزر» که در دروه ناصرالدین شاه قاجار از ایران دیدن کرده بود، درباره حجاب زنان می نویسد:

یحتمل، مطالعه کنندگان این سیاحت نامه، مرا مذمّت می نمایند که در روایات خود از زن های ایران چندان ننوشته ام. این فقره، صحت دارد؛ ولی از چیزی که شخص ندیده و نمی داند، چگونه صحبت نماید؟

در ترکستان و ایران، زن ها به قدری مخفی هستند که ممکن نیست آنها را دید و دسترسی به آنها نمی توان داشت و حتی از آنها هرگز صحبت نمی شود.

از شخص بخارایی می توان پرسید که حالتِ پسر و اسب و خروسک تو چگونه است؛ ولی نباید هرگز به صرافت افتاد که از زوجه او احوالپرسی کرد. این فقره، هم با ادب منافات دارد و هم برخلاف مذهب است. وضع زن در صفحات مشرق زمین، به کلّی مختلف است از وضع زن های مغرب زمین.

در ایران، (زن ها) سواره یا در کالسکه در کوچه می روند و خواجه ها در اطراف آنها هستند و اقتضای ادب این است که به محض ملاقات آنها سر خود را برگرداند. با این حالت که همیشه وضع آنها به این طور است، چگونه می توان از احوال آنها شرح داد و چیزی گفت که شخص ملتفت نیست؟


بدین سان «هنری موزر» از این که نتوانسته سیمای یک زن ایرانی را ببیند، سخت متأسف است. لیک در همین رابطه، حکایتی از یک مهندس فرانسوی به نام «بارون دو» - که سال ها در ایران مقیم بوده - ذکر می کند. وی می نویسد:

وقتی که این مهندس (= بارون دو) جوان بود، راهی برای دولت ایران، احداث می نمود. چون راه، قطع شده بود، مسافرین که می خواستند به زیارتگاه بروند، مجبور بودند که راه را دور زده و به این واسطه، مسافت کلّی طی کنند. حینی که او مواظب عملجات بود، یک نفر غلام، او را دعوت نمود که نزدیک کالسکه ای که اشخاص کثیر همراه (آن) بودند، بیاید. در کالسکه یک نفر زن ایرانی بود که به تسلّط، حکم نمود که باید از این معبر بگذرد. و از حکم او معلوم بود که از زن های اندرون پادشاه است.

بارون مزبور به کمال ادب جواب داد که: «هیچ کس را نمی توانم در باب عبور از این جا استثنا نمایم». آن زن که روبند انداخته بود، به او گفت: «پیش بیا، من دختر پادشاه ایران (= ناصرالدین شاه )هستم. تو هیچ وقت شاهزاده خانم ایرانی ندیده ای». و روبند خود را بلند کرده و گفت: «اگر تو واقعاً فرانسوی هستی، من خواهم عبور نمود». بعد روبند خود را پایین انداخت. بارون مزبور به قدر یک لحظه، مفتون شده و به عملجات حکم نمود که کالسکه را در وقت عبور از محل خطرناک، نگاه دارند و خود او در درب کالسکه، همراه می رفت.


اجر بارون مزبور در ازای این زحمت، تعارفی بود که آن شاهزاده خانم به طور لطف با دست خود نمود، و بارون، هیچ وقت این تفضیل را در مدت زندگی خود فراموش نخواهد کرد.


سفرنامه ترکستان و ایران، ص 265 و 267

«پیر لوتی» که در زمان مظفّرالدین شاه قاجار به شیراز رفته و سخت از مشاهده زنانِ کاملاً پوشیده و با حجاب، ناراضی بود، همواره آرزوی آن را داشت که روزی یک زن ایرانی بدون چادر را ببیند. از این رو، روزی با دیدن مقداری لباس شسته بر روی بند یک پشت بام منزل، با خود اندیشید که حتماً تا شب نشده، خانم خانه برای برداشتن آنها به پشت بام می آید و بدین سان او موفّق به دیدنش می گردد. پیر لوتی در ادامه می نویسد:

(تا این که) خادم من با شتاب و با حال مخصوص، وارد اتاق شده، گفت: «خانم روی پشت بام است و آمده است جوراب های سبز خود را ببرد». من با عجله دنبال او می روم. سرانجام خانم، آن جاست و از پشت سر خیلی جاذب و فریبنده است. خود را در لباس چیت و موهایش را با پارچه ابریشمی، مستور داشته است. سرانجام سر خود را برمی گرداند و گویا با چشمان حیله گر خود به ما چنین می گوید: همسایه ها بیخود زحمت نکشید. این خانم پیرزنی است هفتاد ساله. دندان هایش همه ریخته و کُلفَت پیر خانه است.

واقعاً ما چه اندازه ساده لوحیم که تصوّر می کنیم خانم زیبایی روی پشت بام می آید تا در معرض خطر دیده شدن قرار گیرد!

به سوی اصفهان، ص 83

«پیر لوتی» در آرزوی نابه جای دیدن زنان ایرانی بدون چادر، در اصفهان، در زمان پادشاهی مظفرالدین شاه قاجار، سرانجام به حلیه متوسل می شود. خودش شرح ماجرا را چنین می نویسد:

شخص کفش فروشی (در اصفهان) به من قول داده است که در مقابل گرفتن مبلغی پول، مرا از دیوار بالا برد و سه نفر از زن های اصفهان را به من نشان دهد. از این رو، با هم از روی قطعه های دیواری بالا می رویم تا در باغی که امروز، زن ها مشغول چیدن گل هستند، از سوراخی نگاه کرده، آنها را ببینیم. سه نفر در آن باغ هستند و قیچی های بزرگی در دست دارند و با آنها گل ها را چیده، در سبدها جای می دهند و ناچار، این گل ها را برای تهیه عطر و گلاب می خواهند...

این سه نفر زن، رنگشان پریده و کمی چاق تر از معمول اند؛ ولی با این وصف، خالی از زیبایی نیستند و از چشمانشان سادگی قدیمی هویداست.

چارقدهای زرد و پولک دار، گیسوان آنها را پوشانده، لباس دراز برتن دارند...

تمام این لباس ها در ظاهر به نظر می رسد از ابریشم، بافته شده باشند و گلدوزی و قلابدوزی آنها مانند زمان شاه عباس است. راهنمای من اطمینان می دهد که این خانم ها از طبقاتِ برجسته اند.

به سوی اصفهان، ص 194 و 195

منبع این گردآوری، کتاب زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی، نوشته میترا مهرآبادی است.


  
  

تاریخچه حجاب در اسلام

 چکیده: حجاب به معنای پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احکام ضروری دین اسلام است. در ادیان الهی دیگر از جمله آئین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز این حکم با تفاوتهایی وجود دارد. در سرزمینی که اسلام در آن ظهور کرد زنان با صورتی گشاده و گریبانی چاک در معابر آمد و شد می کردند. برخی نویسندگان چنین اظهار نظر کرده اند که پوشش اسلامی نتیجه تعامل فرهنگی بین اعراب و ایرانیان و رومیان است و در نتیجه، اسلام نسبت به چگونگی حضور زن در برابر نامحرم قانونی خاص ندارد و آن چه امروز به صورت دستوری شرعی در آمده، مستندی شرعی ندارد. این مقاله به تحقیق درباره صحت و سقم این نظر می پردازد.

مقدمه
 
صرف نظر از مباحثی چون ادله حجاب، محدوده حجاب اسلامی، فلسفه آن و مباحث دیگر، یکی از مباحث لازم در این باره، بررسی پیشینه این حکم است; به این معنا که آیا اسلام خود قانون و دستور خاصی برای پوشش زنان در برابر مردان نامحرم ارائه داده است یا نه، رسم موجود بین بانوان مسلمان ریشه ای دیرینه دارد؟ ضرورت طرح این بحث از آن جا ناشی می شود که برخی مدعی شده اند: «ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد»2 و معتقدند که «حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان، پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد». برخی دیگر نیز گفته اند: «حجاب از ملل غیر مسلمان روم و ایران به جهان اسلام وارد شده است».3 این مقاله در صدد کشف اثبات این مسئله است.

مفهوم شناسی
 
قبل از ورود به بحث لازم است معنای واژه حجاب و مقصود از حجاب بیان شود.

مفهوم لغوی حجاب
 
به گفته اهل لغت این واژه به صورت متعدی و به معنای در پرده قرار دادن به کار می رود. ابن درید می گوید: «حجبت الشیء. .. اذا سترته، و الحجاب: السِّتر...، احتجبت الشمس فی السحاب اذا تستترت فیه.4 حجاب، پوششی است که روی شیء را فرا می گیرد و حجاب یعنی پرده...، زمانی که خورشید در ابر فرو می رود عرب می گوید: احتجبت الشمس فی السحاب». فیومی این واژه را چنین توضیح می دهد:
حجب فعلی متعدی است و به معنای مانع شدن به کار می رود. به پرده، حجاب می گویند، زیرا مانع از دیدن است، و به دربان، حاجب گفته می شود، زیرا وی مانع از ورود افراد است. این واژه در اصل بر موانع جسمانی اطلاق می گردد، ولی برخی مواقع به موانع معنوی نیز حجاب گفته می شود.5
از گفتار اهل لغت می توان نتیجه گرفت که در زبان عرب، حجاب به پوششی گفته می شود که مانع از دیدن شیئی پوشانده شده می شود. شهید مطهری نتیجه تحقیقات لغوی خود را درباره این واژه، چنین بیان می کند:
کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب، بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست; آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.6
این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معنای لغوی به کار رفته و معنای خاصی پیدا نکرده است.7 شهید مطهری می فرماید:
در قرآن کریم در داستان سلیمان غروب خورشید را این طور توصیف می کند: «حتی توارت بالحجاب» یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. تعبیر حجاب با همین معنا در آیه 51 سوره شوری و نیز در آیه 53 سوره احزاب به کار برده شده است... . در دستوری که امیر المومنین(علیه السلام) به مالک اشتر نوشته است می فرماید: «فلا تطولن احتجابک عن رعیتک» یعنی در میان مردم باش کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.8

مفهوم اصطلاحی حجاب
 
حجاب در علومی چون عرفان و طب و شاید دیگر علوم، اصطلاح خاصی دارد9اما در مسئله مورد بحث این نوشتار که مسئله ای فقهی است دارای معنای خاصی نیست. این واژه در فقه در معنای لغوی خود که همان پرده حائل میان دو چیز باشد به کار رفته و معنای جدیدی برای آن ایجاد نشده بود. در دوران متأخر این واژه معنای اصطلاحی خاصی پیدا کرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است. شهید مطهری در این باره می فرماید:
استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه ستر که به معنی پوشش است به کار می رفته است. فقها چه در کتاب الصلوة10 و چه در کتاب النکاح11 که متعرض این مطلب شده اند کلمه ستر را به کار برده اند نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه پوشش را به کار می بردیم، زیرا چنان که گفتیم معنی شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر می کند و فتوای فقها هم مؤید همین مطلب است... در آیات مربوطه، لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده است بدون آن که کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام.12
معنای اصطلاحی جدید این واژه، عبارت است از پوششی که زن در برابر نامحرمان باید استفاده کند و از جلوه گری و خود نمایی بپرهیزد. در این نوشتار نیز همین معنای اصطلاحی مورد نظر است، نه پرده نشینی زنان. تردیدی نیست که حجاب در این اندازه یکی از احکام مشترک ادیان ابراهیمی13 و از احکام ضروری اسلام بوده و همه طوایف اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند.

حجاب در ایران و روم باستان
 در کتاب تاریخ تمدن می خوانیم:
پس از داریوش مقام زن خصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر گوشه نشینی زمان حیض که بر ایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعی شان را فرا گرفت... . زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را و لو پدر یا برادرشان باشد ببینند در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.14
شهید مطهری از سخنان جواهر لعل نهرو چنین استنباط می کند که او معتقد است که «رومیان نیز (شاید تحت تأثیر قوم یهود) حجاب داشته اند و رسم حرم سراداری نیز از روم و ایران به دربار خلفای اسلامی راه یافت».15
پوشش زنان عرب قبل از اسلام
 شواهد متعددی از قرآن حاکی از این نکته است که در جامعه عرب قبل از اسلام زنان برای حضور در اجتماع از پوشش مناسب و مطلوبی برخوردار نبودند. به همین دلیل همسران پیامبر ـ صلوات اللّه و سلامه علیه و آله ـ از متابعت آن الگو منع می شوند:
یا نِسَاء النَّبِی لَسْتُنَّ کَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَقَرْنَ فِی بُیوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَی; ای همسران پیامبر شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر ]نیستید اگر سر پروا دارید پس به ناز سخن مگویید تا آن که در دلش بیماری است طمع ورزد و گفتاری شایسته گویید. و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت های خود را آشکار مکنید.16
دستورهای اصلاحی اسلام نسبت به پوشش زنان نیز حاکی از برخی نقص ها و کاستی ها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد سفارش اسلام است:
یا أَیهَا النَّبِی قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا;17 ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش های خود را بر خود فروتر گیرند این برای آن که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیک تر است و خدا آمرزنده مهربان است.18 همین نکته، از آیات سوره نور نیز که درباره آن ها بحث خواهد شد، فهمیده می شود. شأن نزول آیه 30 سوره نور اشاره ای به کیفیت پوشش قبل از دستور حجاب دارد. در این شأن نزول آمده است «کان النسا یتقنعن خلف آذانهن; زنان دنباله مقنعه خود را به پشت گوش های خود می انداختند» بنا بر این، گلو و بنا گوش آن ها هویدا بود. تاریخ پژوهان نیز این نکته را که زنان جزیرة العرب از حجاب مناسبی برخوردار نبودند، تأیید می کنند.19
اکنون سخن در این است که این وضعیت به دنبال وضع قانون اسلامی مبنی بر ضرورت حجاب بر هم خورد.

حجاب در قرآن
 
مسئله حجاب در دو سوره از سوره های قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به طور اجمال در سوره احزاب آیه 59 مطرح شده20، و سپس با تفصیل بیشتر در سوره نور آمده است:
و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ; و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پیداست، و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمت کاران مرد که [از زن ]بی نیازند یا کودکانی که بر عورت های زنان وقوف حاصل نکرده اند آشکار نکنند و پاهای خود را [به گونه ای به زمین ]نکوبند تا آنچه از زینت شان نهفته می دارند معلوم گردد. ای مؤمنان!همگی [از مرد و زن ]به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید. وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِی لَا یرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ أَن یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجَات بِزِینَة وَ أَن یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ; و بر زنان از کار افتاده ای که [دیگر ]امید زناشویی ندارند گناهی نیست که پوشش خود را کنار نهند [به شرطی که] زینتی را آشکار نکنند، و عفت ورزیدن برای آن ها بهتر است و خدا شنوای داناست.
در شأن نزول آیه 30 سوره نور « قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم...» جناب کلینی به سند خویش از سعد اسکاف نقل می کند که امام باقر(علیه السلام)فرمود:
جوانی از جماعت انصار در شهر مدینه با زنی روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوش های خود می انداختند [در نتیجه، بنا گوش و گردن ایشان هویدا بود. ]وقتی زن از کنار وی گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان که راه می رفت وی را نظاره می کرد و وارد کوچه ای شد و در حالی که به پشت سر خود نگاه می کرد به راه خود ادامه داد که صورتش به استخوان یا تکه شیشه ای که از دیوار بیرون زده بود برخورد کرد و شکست. وقتی آن زن از نظرش محو شد نگاه کرد و دید که بدن و لباسش خونین شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند خدمت رسول خدا می رسم و او را از این مسئله خبر دار می کنم. پس خدمت رسول خدا شرفیاب شد. پیامبر از حال وی جویا شد و او جریان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم إنّ الله خبیرٌ بما یصنعون.21
سیوطی نیز این شأن نزول را به نقل از ابن مردویه از امام علی(علیه السلام)نقل کرده است.22 از این شأن نزول می توان استنباط کرد که اولین آیاتی که در تشریع حجاب و بیان محدوده نظر نازل شده، همین آیات سوره نور است.
گزارش های تاریخی حاکی از آن است که مسلمانان بعد از نزول این آیات، رویه متفاوتی را پیش گرفتند و با شنیدن این آیات به ضرورت ایجاد تغییرات و دگرگونی هایی در چگونگی پوشش زنان پی بردند و به همین دلیل بعد از نزول این آیات، زنان با پوشش های متفاوتی در اجتماع حاضر می شدند. مثلا طبری (244ـ310 ق) در تفسیر خود آورده است:
عن عائشه زوج النبی(صلی الله علیه وآله) انّها قالت یرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله«ولیضربنّ بخمرهنّ...» شققن اکثف مروطهن فاختمرن به;23رحمت خدا بر زنان مهاجر پیشگام باد که هنگامی که خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخیم ترین پوشش های پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند.
سیوطی (849ـ911 ق) نیز به سند خود از ام سلمه نقل می کند که بعد از نزول آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش های مشکی خارج می شدند به گونه ای که به نظر می رسید بر سر ایشان کلاغی نشسته است.24 به گفته سیوطی این گزارش ذیل آیه «ولیضربن بخمرهن» از سوره نور نیز در جوامع روایی متعددی نقل شده است.25 در کلام دیگری آمده است که نزد عایشه از برتری زنان قریش سخن به میان آمد. او گفت زنان قریش صاحبان فضیلت اند اما به خدا قسم من در پای بندی به کتاب خدا و ایمان به قرآن کسی را برتر از زنان انصار ندیدم. وقتی آیه «ولیضربنّ بخمرهنّ علی جیوبهنّ» نازل شد و مردان این آیه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یک از آن زنان با لباس خود، سر و کناره های صورتش را می پوشاند. آنان وقتی صبح پشت سر رسول خدا به نماز ایستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه ای که خیال می کردی بر سر آن ها کلاغ نشسته است.26
از آنچه گذشت معلوم می شود که برداشت مردم از این آیات، ضرورت تجدید نظر در چگونگی حضور زنان در اجتماع و بین نامحرمان بود.
فقها و مفسران نیز مفاد این آیات را وجوب پوشش خاص برای زنان در برابر مردان نامحرم دانسته اند.27 در محدوده دلالت آیات، 32ـ33 و 53 سوره احزاب28نیز بین مفسران اختلاف است.

تاریخ نزول سوره احزاب و نور
 
به اتفاق دانشمندان علوم قرآن سوره های نور و احزاب از سوره های مدنی قرآن هستند. بر اساس نقل بسیاری از دانشمندان علوم قرآن سوره احزاب که متعرض حوادث سال پنجم هجری است چهارمین یا پنجمین سوره ای است که در مدینه بر پیامبر اکرم ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ نازل شد و سوره نور نیز بعد از سوره نصر که بعد از صلح حدیبیه [سال ششم هجری] و قبل از فتح مکه [ماه رمضان سال هشتم ]در مدینه بر پیامبر نازل شده است.29
محققان تاریخ اسلامی نیز معتقدند که سوره نور به طور تقریبی در سال هشتم هجری آغاز شد، زیرا این سوره بعد از سوره نصر که در سال هشتم نازل شد و در تاریخ نقل شده که پیامبر بعد از این سوره دو سال در قید حیات بود و سوره نور بعد از سوره احزاب که نزول آن از آغاز سال پنجم شروع شد، نازل شده است. به روایت ابن عباس چندین سوره بین زمان نزول سوره نور و احزاب فاصله شده است.30

شواهد روایی
 
شواهد روایی متعددی نیز گویای این نکته اند که حجاب در زمان رسول خدا واجب شد و آن جناب با کسانی که خود را با وضعیت جدید وفق نداده بودند و هنوز از پوشش مرسوم گذشته استفاده می کردند برخورد می کرد و تذکر می داد.
در روایاتی از سوی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) محدوده حجاب بیان شده است. به عنوان نمونه در روایتی آمده است که نمایان ساختن تمام بدن برای زوج رواست و سر و گردن را می توان در برابر پسر و برادر آشکار کرد، اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسری (خمار)، پوششی وسیع تر از روسری که بر روی سینه می افتد31 (جلباب) و چادر (ازار)32.
شیخ صدوق به سند خود از امام صادق(علیه السلام) و آن حضرت از پدران خود از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل می کنند که آن حضرت فرمود:
روا نیست زنی که به دوران عادت ماهانه بلوغ رسیده موی جلوی سر و گیسوان خود را آشکار کند.33
در روایت دیگریآمده است که برای پیامبر(صلی الله علیه وآله) چند قواره پارچه آوردند. پیامبر قواره ای را به یکی از یاران خود داد و به او فرمود که این را دو قسمت کن: قسمتی را برای خود جامه کن وقسمت دیگر آن را به همسرت بده تا برای خود روسری کند. بعد به وی فرمود: به همسرت بگو برای این پارچه آستری فراهم کند تا بدن وی از زیر آن نمایان نباشد.34
هم چنین در روایتی آمده است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) با جابر بن عبدالله انصاری به خانه فاطمه((علیها السلام)) رفتند. پیامبر اجازه ورود خواست و فرمود من و کسی که همراه من است وارد شویم. فاطمه فرمود: روسری بر سر ندارم پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: قسمت اضافه روپوش خود را بر سر خود بگیر و بعد پیامبر(صلی الله علیه وآله) و جابر بر حضرت زهرا وارد شدند.35
برخی روایات نشان می دهد زنانی که خود را با وضع جدید تطبیق نداده بودند مورد اعتراض قرار می گرفتند. عایشه می گوید: دختر عبدالله بن طفیل که برادر مادری من بود در حالی که زینت کرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز وارد شد و هنگامی که او را دید از او روی برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامی که زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست که جز روی خود موضع دیگری را نمایان کند.36
در گزارش دیگری نیز عایشه می گوید که اسماء دختر ابی بکر در حالی که پوششی نازک بر تن داشت بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)وارد شد. پیامبر(صلی الله علیه وآله)از وی روی گرداند و به وی فرمود: ای اسماء! وقتی زن به سنی رسید که عادت ماهانه برای او اتفاق می افتد جایز نیست که جز صورت و دست وی تا قدری بالای مچ در معرض دید دیگران قرار گیرد.37
قبل از غزوه طائف دو نفر که عموم مردم «غیر اولی الاربه; مردی که از زن بی نیاز است.» به حساب می آوردند جمال و وضع ظاهری زنی از اهالی طائف را تعریف می کردند که چنین و چنان است. پیامبر(صلی الله علیه وآله)سخن ایشان را شنید و درباره این دو نفر فرمود: می بینم که شما دو نفر به زنان تمایل دارید (غیر أولی الأربه نمی باشید) آن گاه دستور داد آن دو را به محلی به نام «عرایا» تبعید کردند.38 این قضیه حاکی از آن است که قبل از فتح طائف که در شوال سال هشتم هجری اتفاق افتاد39 مسئله حجاب و رعایت حریم زنان مطرح بوده است.
این روایات اگر چه از نظر سند و دلالت نیازمند بررسی است، اما روی هم رفته حاکی از این موضوع است که حجاب قبل از آن که بین مسلمانان و ایرانیان یا رومیان ارتباطی بر قرار شود، تشریع شده و پشتوانه ای دینی داشته است و چنین نبود که پس از تعامل با دیگر ملل، بین مسلمانان پیدا شده باشد.

زمان بر قراری ارتباط میان اسلام و ایران و روم 
 
سر آغاز ارتباط ایرانیان و رومیان با اسلام به زمانی باز می گردد که رسول خدا ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ تصمیم گرفت دعوت خویش را گسترش داده و ایران و روم و ملل دیگر را به اسلام دعوت نماید. بر اساس گزارش های تاریخی، پیامبر ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ در سال ششم هجری برای حاکمان ایران و روم نامه نگاری و دعوت خویش را از ایشان آغاز کرد. البته این مرحله، ارتباطی برقرار نشد و ارتباط ایرانیان با مسلمانان تا زمان خلیفه دوم در همین حد باقی ماند و در دوره حکومت خلیفه دوم که مسلمانان ایران را فتح کردند ارتباط تنگاتنگی میان آن ها به وجود آمد و زمینه تأثیر گذاری ها و تعامل فرهنگی فراهم شد. ارتباط میان رومیان و مسلمانان نیز به همین دوران باز می گردد.
با مقایسه ای سطحی میان تاریخ نزول آیات حجاب و تشریع حجاب در اسلام و زمان پیدایش ارتباط میان مسلمانان عرب و دیگر ملل، نادرستی پندار تسرّی حجاب از سایر ملل به اسلام عیان می گردد.

شواهدی متعارض
 
به رغم آن چه گفته شد با گزارشهایی روبه رو می شویم که حاکی از آن است که مردان نا محرم با زنانی برخورد نموده و آن ها را شناخته اند. به عنوان نمونه، سبیعه دختر حرث که همسر سعد پسر خوله از قبیله بنی عامر بود و در جنگ بدر حضور داشت می گوید: شوهرم در سال حجة الوداع از دنیا رفت و من حامله بودم و بعد از مدت کوتاهی از فوت او وضع حمل کردم و پس از پشت سر گذاشتن دوران نقاهت، خود را آرایش کردم. مردی به نام ابوالسنابل پسر بعکک از قبیله بنی عبدالدار بر من وارد شد و وقتی مرا در آن حال دید به من ایراد گرفت که چرا آرایش کردی؟ می خواهی ازدواج کنی! به خدا قسم تو تا چهار ماه و ده روز نباید چنین کنی! سبیعه می گوید: با شنیدن این سخنان خود را جمع کردم و شب هنگام خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله)رسیدم و مسئله را از او سؤال کردم. او به من چنین دستور داد: با وضع حمل، دوران عده تمام شده و اگر بخواهی می توانی ازدواج کنی.40
این نقل به روشنی دلالت می کند که در سال آخر عمر رسول خدا(صلی الله علیه وآله)و بنا بر شواهدی که گفته شد بعد از گذشت حدود دو سال از زمان وجوب حجاب، زنی مسلمان در برابر نامحرم به گونه ای حاضر شده که مرد نامحرم وی را شناخته است. آیا این گزارش ها با وجوب حجاب در آن دوره منافاتی ندارد؟ این گزارش ها با توجه به آن چه در این نوشتار استنباط شده چگونه قابل جمع است؟
اگر فرض را بر صحت این گزارش ها قرار دهیم و تعارضی بین این گزارش ها و شواهد داخلی آن وجود نداشته باشد41 به چند صورت می توان بین این گزارش ها و وجوب حجاب در آن زمان جمع کرد:
1. بر فرض صحت نقل ها وقتی انسان گزارشی را به صورت های گوناگون و با زیاده و نقصان مشاهده می کند، چگونه می توان به جزئیات مطرح در این گزارش ها بها داد و بر آن استناد کرد و در نتیجه با مطالبی قطعی یا دست کم مطالبی که از در صد قطعیت بالایی برخوردار است معارض دانست؟ این نکته با توجه به آن چه در تاریخ حدیث به اثبات رسیده که اهل سنت دست کم در سده اول هجری از ثبت و ضبط احادیث اجتناب کردند بسیار موجه است و شاید به همین دلیل است که در فقه روایات نبوی چندان کاربردی ندارد. شعرانی درباره روایاتی که به طور گوناگون نقل شده است معتقدند: آن چه از این روایات در این موارد می تواند مورد استناد قرار گیرد چکیده سخن است که مردم به طور معمول قادر بر حفظ و ضبط آن هستند و خصوصیات الفاظ و کلمات به دلیل مختلف بودن قابل استناد نیستند.42 ایشان در جای دیگر می فرماید: شیوه معاصران ما در تمسک به ویژگی های الفاظی که روایت می شود و جزئیات آن و ادعای ظن اطمینانی با استناد به این امور قابل اعتماد نیست.43
2. از صحت این گزارش ها مشروط بر این که ثابت شود که مربوط به بعد از وجوب حجاب است، می توان نتیجه گرفت در آن زمان صورت زن ها باز بوده و بنابراین، دستور پوشش شامل صورت نمی شود. چنان که برخی از حدیث «خثعمیه»44 چنین استنباط کرده اند.45 شاید بتوان گفت این استنباط، منوط به این است که پای بندی فردی که این رفتار از وی مشاهده و گزارش شده به دستورهای شرع مقدس اثبات گردد.
در پاسخ به این سؤال که آیا در این موارد سکوت معصوم تقریر رفتار وی حساب نمی شود، باید گفت ممکن است اعتراض معصوم نقل نشده باشد.

پرده نشینی
 
ممکن است کسانی که مدعی شده اند که حجاب از ایران و روم بین اعراب مسلمان راه یافته، مقصودشان از حجاب پرده نشینی زنان باشد. شهید مطهری بعد از تخطئه این ادعا که حجاب از ایران یا جای دیگری به اسلام وارد شده باشد و ارائه شواهد مختصری بر این امر، می فرماید:
فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیر عرب، حجاب از آن چه در زمان رسول اکرم وجود داشت شدیدتر شد نه این که اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است.46
البته برخی سخت گیرهای از جانب خلیفه دوم، حتی در زمان حیات رسول خدا(صلی الله علیه وآله)گزارش شده که در برخی موارد با عکس العمل برخی زنان رسول خدا رو به رو شده است. صحت و سقم این گزارش ها و در مرحله بعد یافتن منشأ این طرز فکر امری در خور بررسی و پژوهش است. بعید نیست که سخنان ویل دورانت و جواهر لعل نهرو ـ در ابتدای نوشته نقل شد ـ صرفاً ناظر به پرده نشینی زنان باشد و به ستر و پوشش آنان عنایتی نداشته اند.
برخی محققان نیز منکر پشتوانه دینی برای نقاب زدن و برقع بر چهره افکندن شده اند و آن را رسمی دانسته اند که از دیگر ملل وارد فرهنگ اسلامی شده، البته این خود نیازمند تحقیقی مستقل است.47

نتیجه گیری
 
اگر چه رسم حجاب در بین اقوام غیر عرب مرسوم بوده است اما حجاب در بین زنان عرب نشأت گرفته از اقوام دیگر نیست. حکم حجاب به طور واضح در سال هشتم هجری نازل شد و این زمانی بود که هنوز اسلام از جزیرة العرب پای بیرون نگذاشته بود و به دنبال آن، زنان مسلمان عرب از این دستور پیروی کردند. در دو سال باقیمانده از عمر رسول خدا گزارش هایی موجود است که آن جناب با کسانی که هنوز خود را با وضعیت جدید تطبیق نداده بودند برخورد می نمود.


کتاب نامه
1. سیوطی، عبدالرحمان، الاتقان، [بی جا، بی تا].
2. جصاص، احمد، احکام القران، بیروت، دارالکتاب العربی، [بی تا].
3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، [بی تا].
4. زرکشی، محمد، البرهان، بیروت، دار الفکر، 1408 ق.
5. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمی و...، چاپ سوم: تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1371.
6. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القران، قم، مطبعه مهر، 1396.
7. طبری، محمد، جامع البیان فی تاویل القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420 ق.
8. عاملی، جعفرمرتضی، حدیث الافک، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1400 ق.
9. طوسی، محمد، الخلاف، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1417 ق.
10. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، 1403 ق.
11. ابوزید، نصرحامد، دوائر الخوف، بیروت، المرکز الثقافی العربی، چاپ سوم، 2004 م.
12. اردبیلی، احمد، زبدة البیان، قم، انتشارات مومنین، 1421 م.
13. سجستانی، سلیمان، سنن أبی داود، بیروت، دار الفکر، 1410 ق.
14. مازندرانی، ملاصالح، شرح اصول کافی، تهران، مکتبة الاسلامیه، 1388 ق.
15. شوکانی، محمد، فتح القدیر، عالم الکتب، [بی جا، بی تا].
16. کاشانی، فیض، الصافی، تهران، مکتبه الصدر، 1416 ق.
17. جوهری، اسماعیل، الصحاح تاج اللغه العربیه و صحاح العربیه، چاپ هفتم: بیروت، دار العلم للملائین، 1407ق.
18. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت، دار المعرفه للطباعه و النشر، [بی تا].
19. الکوفی، احمد، فتوح البلدان، بیروت، دار الندوه الجدیده، [بی تا].
20. راوندی، قطب الدین، فقه القران، قم، مکتبة آیة الله عظمی مرعشی، 1405 ق.
21. کلینی، محمد، کافی، چاپ سوم: تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1388 ق.
22. سیوری، فاضل مقداد، کنز العرفان، تهران، مرتضوی، 1369.
23. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، چاپ دوم، الثقافه الاسلامیه، 1408 ق.
24. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، 1415 ق.
25. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1420 ق.
26. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1412 ق.
27. عسکری، مرتضی، معالم المدرستین، چاپ ششم: [بی جا]المجمع العلمی الاسلامی، 1416 ق.
28. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ قرآن، قم، ذوی القربی، 1416 ق.
29. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق.
30. رشیدرضا، محمد، المنار، چاپ دوم: بیروت، دار المعرفه، [بی تا].
31. طباطبائی، محمدحسین، المیزان، قم، جامعه مدرسین، [بی تا].
32. کاشانی، فیض، الوافی، اصفهان، مکتبه امیر المومنین(علیه السلام)، 1406 ق.
33. حرعاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(علیهم السلام)، 1414 ق.

پی نوشت ها :
 

1. کارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآن.
2. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 4، ص 282.
3. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 386 ـ 391.
4. محمد ابن درید، جمهرة اللغة، ذیل واژه حجب.
5. احمد فیومی، مصباح المنیر، واژه حجب: «حجبه حجبا من باب قتل منعه و منه قیل للستر حجاب لانه یمنع المشاهده و قیل للبواب حاجب لانه یمنع من الدخول و الاصل فی الحجاب جسم حائل بین جسدین و قد استعمل فی المعانی... .».
6. مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 430ـ 429.
7. ابوالقاسم راغب اصفهانی، مفردات راغب، ذیل ماده «حجب».
8. مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 430.
9. ر.ک:علی اکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه حجاب.
10. ر.ک: حسن نجفی، جواهر الکلام، ج 8، ص 162ـ175.
11. همان، ج 29، ص 75ـ80.
12. مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 430ـ431.
13. محمد علی ایازی، فقه پژوهی قرآنی، ص 192ـ194.
14. ویل دورانت، همان، ج 1، ص 433ـ444 و نیز ر.ک: مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 385ـ391.
15. مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 390.
16. احزاب، آیه های 32 ـ 33.
17. همان، آیه 59.
18. در کتاب الانوار تالیف ابوالحسن بکری ـ یکی از منابع کتاب بحار الانوار ـ هنگام گزارش بازگشت پیامبر(صلی الله علیه وآله) از سفر شام و ملاقات ایشان با خدیجه سخن از حجاب و برداشتن حجاب است که ممکن است حاکی از وجود این رسم در بین زنان بزرگ آن دوره باشد و رفتاری شخصی به حساب آید و با آن چه در نقل های تاریخی که بیان گر رویه حاکم بر اجتماع بوده منافات ندارد. (ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 16، ص 52). البته باید توجه داشت که برخی از علما به کتاب او انتقادهایی داشته اند. (ر.ک: مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج 1، ص 291).
19. ر.ک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص 617; یحیی جبوری، الجاهلیه، ص 72 و مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 385ـ391.
20. این آیه در صفحه قبل ذکر شد.
21. محمد کلینی، کافی، ج 5، ص 521: «استقبل شاب من الانصار امرأة بالمدینة وکان النساء یتقنعن خلف آذانهن فنظر إلیها وهی مقبلة فلمّا جازت نظر إلیها و دخل فی زقاق قد سمّاه ببنی فلان فجعل ینظر خلفها واعترض وجهه عظم فی الحائط أو زجاجة فشقّ وجهه فلما مضت المرأة فإذاً الدماء تسیل علی صدره وثوبه فقال: واللّه لآتین رسول الله(صلی الله علیه وآله) ولأخبرنه قال: فأتاه فلمّا رآه رسول الله(صلی الله علیه وآله) قال له: ما هذا ؟ فأخبره فهبط جبرئیل(علیه السلام) بهذه الآیة: «قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم إنّ الله خبیر بما یصنعون.» آیت الله خوئی این روایت را معتبره می داند. (کتاب النکاح، ج 1، ص 51). مرحوم محقق داماد نیز این روایت را صحیحه دانسته است. (به نقل از: تقریرات درس صلاه مرحوم محقق داماد، ص 337).
22. به نقل: از محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 15، ص 116 و ر.ک: فتح القدیر، ج 4، ص 23.
23. ابن جریر طبری، ابن جریر، جامع البیان، ج 9، ص 306:«المرط بالکسر واحد المروط و هی اکسیه من صوف او خز کان یؤتزر بها». و ر.ک: اسماعیل جوهری، صحاح جوهری.
24. «لما نزلت هذه الآیة «یدنین علیهن من جلابیبهن» خرج نساء الأنصار کان علی رؤسهنّ الغربان من أکسیة سود یلبسنها» (جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 5، ص 221).
25. جلال الدین سیوطی، درالمنثور، ج 5، ص42: أخرج البخاری وأبو داود والنسائی وابن جریر ابن المنذر وابن أبی حاتم وابن مردویه والبیهقی فی سننه عن عائشة قالت: رحم الله نساء المهاجرات الُاوَل لما أنزل الله ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن أخذ النساء ازرهن فشققنها من قبل الحواشی فاختمرن بها».
26. جلال الدین سیوطی، در المنثور، ج 5، ص 42. تا آن جا که تحقیق شد این مطالب در کتاب های روائی شیعی یات نشد.
27. ر.ک: ابوبکر جصاص، احکام القران، ج 3، ص 315 ـ 319 و 369 ـ 372; سعید راوندی، فقه القران، ج 2، ص 127 ـ 130 ; فاضل مقداد، کنزالعرفان، ج 2، ص 220ـ224 و احمد اردبیلی، زبده البیان، ج 2، ص 684 ـ 699.
28. یا نِسَاء النَّبِی لَسْتُنَّ کَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا. وَقَرْنَ فِی بُیوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَی وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ. ... یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِی إِلَّا أَن یؤْذَنَ لَکُمْ إِلَی طَعَام غَیرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیث إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ یؤْذِی النَّبِی فَیسْتَحْیی مِنکُمْ وَاللَّهُ لَا یسْتَحْیی مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَاب ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمًا... .
29. ر.ک:محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 20، ص 376ـ377; محمد زرکشی، البرهان، ج 1، ص 251; جلال الدین سیوطی، الاتقان، ج 1، ص 41 و 43; محمد هادی معرفت، التمهید، ج 1، ص 106ـ107.
30. جعفر مرتضی عاملی، حدیث الافک، ص 129 «و الظاهر ان سوره النور قد ابتدا نزولها فی السنة الثامنة علی وجه التقریب لأنّها نزلت بعد سورة النصر و سوره النصر نزلت فی سنة ثمان فقد ورد أن النبّی عاش بعدها سنتین فقط و بعد الأحزاب التی ابتدا نزولها فی سنة خمس و بینها و بین سورة النور حسب روایة ابن عباس عده سور»و نیز ر.ک: همان، ص 137.
31. فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ذیل واژه جلباب.
32. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 7، ص 271: «عن النبی(صلی الله علیه وآله) قال للزوج ما تحت الدرع وللابن والاخ ما فوق الدرع ولغیر ذی محرم أربعه أثواب درع وخمار وجلباب وإزار».
33. محمد صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 467; و محمد کلینی، همان، ج 5، ص 520.
34.ابی داود سجستانی، سنن أبی داود، ج 2، ص 272.
35. محمد کلینی، همان، ج 5، ص 528.
36. ابن جریر طبری، جامع البیان، ج 9، ص 305: «قالت عائشة دخلت علی ابنه أخی لامی عبدالله بن طفیل مزینه فدخل النبی(صلی الله علیه وآله) فأعرض فقالت عائشه یا رسول االله إنّها ابنه أخی و جاریة: فقال: اذا عرکت المرأة لم یحلّ لها أن تظهر إلاّ وجهها».
37. جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 5، ص 42.
38. محمد عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 205; محمد کلینی، کافی، ج 5، ص 523 و ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 9، ص 274: «لا أراکما إلا من اولی الاربه من الرجال، فأمر بهما رسول الله(صلی الله علیه وآله)فعزبا الی مکان یقال له: العرایا».
39. احمد کوفی، فتوح البلدان، ج 1، ص 65 و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 21، ص 168.
40. ابوعبدالله بخاری، صحیح البخاری، ج 5 ص 13: (قال اللیث: حدثنی یونس عن ابن شهاب قال: حدثنی عبیدالله بن عبد الله بن عتبه ان أباه کتب إلی عمر بن عبد الله بن الارقم الزهری یأمره أن یدخل علی سبیعة بنت الحرث الأسلمیه فیسألها عن حدیثها وعن ما قال لها رسول الله(صلی الله علیه وآله) حین استفتته فکتب عمر بن عبد الله بن الأرقم إلی عبد الله بن عتبة یخبره أنّ سبیعة بنت الحرث أخبرته أنّها کانت تحت سعد بن خولة وهو من بنی عامر بن لؤی وکان ممن شهد بدراً فتوفی عنها فی حجة الوداع وهی حامل فلم تنشب ان وضعت حملها بعد وفاته فلما تعلت من نفاسها تجمّلت للخطاب فدخل علیها أبو السنابل بن بعکک رجل من بنی عبدالدار فقال لها مالی اراک تجملت للخطاب ترجین النکاح فإنّک والله ما انت بناکح حتی تمر علیک اربعة أشهر وعشر قالت سبیعة فلما قال لی ذلک جمعت علی ثیابی حین امسیت واتیت رسول الله(صلی الله علیه وآله) فسألته عن ذلک فأفتانی بأنّی قد حللت حین وضعت حملی وامرنی بالتزوج ان بدا لی».
41. به عنوان مثال، نکاتی که در این روایت از نظر تاریخی قابل بررسی است تعیین حقیقت داشتن وجود افرادی است که در این گزارش از آن ها نام برده شده است. در مرحله بعد باید تاریخ تولد و وفات ایشان معین شود، چه بسا در این بررسی ها نادرستی این گونه گزارش ها استنباط شود.
42. فیض کاشانی، الوافی، ج 21، ص 474، پاورقی.
43. ابوالحسن مازندرانی، شرح اصول کافی، ج 3، ص 165، پاورقی.
44. برای آشنایی با نقل های گوناگون این روایت ر.ک: ابوعبدالله بخاری، صحیح بخاری، ج 2، ص 140و 218; محمد طوسی، الخلاف، ج 2، ص 249 و 386 و حسن حلی، مختلف الشیعه، ج 4، 319.
45. ر.ک: جواد کاظمی، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج 3، پاورقی ص 278ـ279.
46. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 390.
47. محمد رشید رضا، المنار، ذیل آیات نور; نصر حامد ابوزید، دوائر الخوف، 240; و جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص 617.
نکته : حجاب تاریخ حجاب پیشینه حجاب اسلام 
 
منبع: باشگاه اندیشه


  
  

تاریخچه حجاب در اسلام

 چکیده: حجاب به معنای پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احکام ضروری دین اسلام است. در ادیان الهی دیگر از جمله آئین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز این حکم با تفاوتهایی وجود دارد. در سرزمینی که اسلام در آن ظهور کرد زنان با صورتی گشاده و گریبانی چاک در معابر آمد و شد می کردند. برخی نویسندگان چنین اظهار نظر کرده اند که پوشش اسلامی نتیجه تعامل فرهنگی بین اعراب و ایرانیان و رومیان است و در نتیجه، اسلام نسبت به چگونگی حضور زن در برابر نامحرم قانونی خاص ندارد و آن چه امروز به صورت دستوری شرعی در آمده، مستندی شرعی ندارد. این مقاله به تحقیق درباره صحت و سقم این نظر می پردازد.

مقدمه
 
صرف نظر از مباحثی چون ادله حجاب، محدوده حجاب اسلامی، فلسفه آن و مباحث دیگر، یکی از مباحث لازم در این باره، بررسی پیشینه این حکم است; به این معنا که آیا اسلام خود قانون و دستور خاصی برای پوشش زنان در برابر مردان نامحرم ارائه داده است یا نه، رسم موجود بین بانوان مسلمان ریشه ای دیرینه دارد؟ ضرورت طرح این بحث از آن جا ناشی می شود که برخی مدعی شده اند: «ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد»2 و معتقدند که «حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان، پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد». برخی دیگر نیز گفته اند: «حجاب از ملل غیر مسلمان روم و ایران به جهان اسلام وارد شده است».3 این مقاله در صدد کشف اثبات این مسئله است.

مفهوم شناسی
 
قبل از ورود به بحث لازم است معنای واژه حجاب و مقصود از حجاب بیان شود.

مفهوم لغوی حجاب
 
به گفته اهل لغت این واژه به صورت متعدی و به معنای در پرده قرار دادن به کار می رود. ابن درید می گوید: «حجبت الشیء. .. اذا سترته، و الحجاب: السِّتر...، احتجبت الشمس فی السحاب اذا تستترت فیه.4 حجاب، پوششی است که روی شیء را فرا می گیرد و حجاب یعنی پرده...، زمانی که خورشید در ابر فرو می رود عرب می گوید: احتجبت الشمس فی السحاب». فیومی این واژه را چنین توضیح می دهد:
حجب فعلی متعدی است و به معنای مانع شدن به کار می رود. به پرده، حجاب می گویند، زیرا مانع از دیدن است، و به دربان، حاجب گفته می شود، زیرا وی مانع از ورود افراد است. این واژه در اصل بر موانع جسمانی اطلاق می گردد، ولی برخی مواقع به موانع معنوی نیز حجاب گفته می شود.5
از گفتار اهل لغت می توان نتیجه گرفت که در زبان عرب، حجاب به پوششی گفته می شود که مانع از دیدن شیئی پوشانده شده می شود. شهید مطهری نتیجه تحقیقات لغوی خود را درباره این واژه، چنین بیان می کند:
کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب، بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست; آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.6
این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معنای لغوی به کار رفته و معنای خاصی پیدا نکرده است.7 شهید مطهری می فرماید:
در قرآن کریم در داستان سلیمان غروب خورشید را این طور توصیف می کند: «حتی توارت بالحجاب» یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. تعبیر حجاب با همین معنا در آیه 51 سوره شوری و نیز در آیه 53 سوره احزاب به کار برده شده است... . در دستوری که امیر المومنین(علیه السلام) به مالک اشتر نوشته است می فرماید: «فلا تطولن احتجابک عن رعیتک» یعنی در میان مردم باش کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.8

مفهوم اصطلاحی حجاب
 
حجاب در علومی چون عرفان و طب و شاید دیگر علوم، اصطلاح خاصی دارد9اما در مسئله مورد بحث این نوشتار که مسئله ای فقهی است دارای معنای خاصی نیست. این واژه در فقه در معنای لغوی خود که همان پرده حائل میان دو چیز باشد به کار رفته و معنای جدیدی برای آن ایجاد نشده بود. در دوران متأخر این واژه معنای اصطلاحی خاصی پیدا کرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است. شهید مطهری در این باره می فرماید:
استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه ستر که به معنی پوشش است به کار می رفته است. فقها چه در کتاب الصلوة10 و چه در کتاب النکاح11 که متعرض این مطلب شده اند کلمه ستر را به کار برده اند نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه پوشش را به کار می بردیم، زیرا چنان که گفتیم معنی شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر می کند و فتوای فقها هم مؤید همین مطلب است... در آیات مربوطه، لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده است بدون آن که کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام.12
معنای اصطلاحی جدید این واژه، عبارت است از پوششی که زن در برابر نامحرمان باید استفاده کند و از جلوه گری و خود نمایی بپرهیزد. در این نوشتار نیز همین معنای اصطلاحی مورد نظر است، نه پرده نشینی زنان. تردیدی نیست که حجاب در این اندازه یکی از احکام مشترک ادیان ابراهیمی13 و از احکام ضروری اسلام بوده و همه طوایف اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند.

حجاب در ایران و روم باستان
 در کتاب تاریخ تمدن می خوانیم:
پس از داریوش مقام زن خصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر گوشه نشینی زمان حیض که بر ایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعی شان را فرا گرفت... . زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را و لو پدر یا برادرشان باشد ببینند در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.14
شهید مطهری از سخنان جواهر لعل نهرو چنین استنباط می کند که او معتقد است که «رومیان نیز (شاید تحت تأثیر قوم یهود) حجاب داشته اند و رسم حرم سراداری نیز از روم و ایران به دربار خلفای اسلامی راه یافت».15
پوشش زنان عرب قبل از اسلام
 شواهد متعددی از قرآن حاکی از این نکته است که در جامعه عرب قبل از اسلام زنان برای حضور در اجتماع از پوشش مناسب و مطلوبی برخوردار نبودند. به همین دلیل همسران پیامبر ـ صلوات اللّه و سلامه علیه و آله ـ از متابعت آن الگو منع می شوند:
یا نِسَاء النَّبِی لَسْتُنَّ کَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَقَرْنَ فِی بُیوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَی; ای همسران پیامبر شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر ]نیستید اگر سر پروا دارید پس به ناز سخن مگویید تا آن که در دلش بیماری است طمع ورزد و گفتاری شایسته گویید. و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت های خود را آشکار مکنید.16
دستورهای اصلاحی اسلام نسبت به پوشش زنان نیز حاکی از برخی نقص ها و کاستی ها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد سفارش اسلام است:
یا أَیهَا النَّبِی قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا;17 ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش های خود را بر خود فروتر گیرند این برای آن که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیک تر است و خدا آمرزنده مهربان است.18 همین نکته، از آیات سوره نور نیز که درباره آن ها بحث خواهد شد، فهمیده می شود. شأن نزول آیه 30 سوره نور اشاره ای به کیفیت پوشش قبل از دستور حجاب دارد. در این شأن نزول آمده است «کان النسا یتقنعن خلف آذانهن; زنان دنباله مقنعه خود را به پشت گوش های خود می انداختند» بنا بر این، گلو و بنا گوش آن ها هویدا بود. تاریخ پژوهان نیز این نکته را که زنان جزیرة العرب از حجاب مناسبی برخوردار نبودند، تأیید می کنند.19
اکنون سخن در این است که این وضعیت به دنبال وضع قانون اسلامی مبنی بر ضرورت حجاب بر هم خورد.

حجاب در قرآن
 
مسئله حجاب در دو سوره از سوره های قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به طور اجمال در سوره احزاب آیه 59 مطرح شده20، و سپس با تفصیل بیشتر در سوره نور آمده است:
و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ; و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پیداست، و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمت کاران مرد که [از زن ]بی نیازند یا کودکانی که بر عورت های زنان وقوف حاصل نکرده اند آشکار نکنند و پاهای خود را [به گونه ای به زمین ]نکوبند تا آنچه از زینت شان نهفته می دارند معلوم گردد. ای مؤمنان!همگی [از مرد و زن ]به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید. وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِی لَا یرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ أَن یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجَات بِزِینَة وَ أَن یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ; و بر زنان از کار افتاده ای که [دیگر ]امید زناشویی ندارند گناهی نیست که پوشش خود را کنار نهند [به شرطی که] زینتی را آشکار نکنند، و عفت ورزیدن برای آن ها بهتر است و خدا شنوای داناست.
در شأن نزول آیه 30 سوره نور « قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم...» جناب کلینی به سند خویش از سعد اسکاف نقل می کند که امام باقر(علیه السلام)فرمود:
جوانی از جماعت انصار در شهر مدینه با زنی روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوش های خود می انداختند [در نتیجه، بنا گوش و گردن ایشان هویدا بود. ]وقتی زن از کنار وی گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان که راه می رفت وی را نظاره می کرد و وارد کوچه ای شد و در حالی که به پشت سر خود نگاه می کرد به راه خود ادامه داد که صورتش به استخوان یا تکه شیشه ای که از دیوار بیرون زده بود برخورد کرد و شکست. وقتی آن زن از نظرش محو شد نگاه کرد و دید که بدن و لباسش خونین شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند خدمت رسول خدا می رسم و او را از این مسئله خبر دار می کنم. پس خدمت رسول خدا شرفیاب شد. پیامبر از حال وی جویا شد و او جریان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم إنّ الله خبیرٌ بما یصنعون.21
سیوطی نیز این شأن نزول را به نقل از ابن مردویه از امام علی(علیه السلام)نقل کرده است.22 از این شأن نزول می توان استنباط کرد که اولین آیاتی که در تشریع حجاب و بیان محدوده نظر نازل شده، همین آیات سوره نور است.
گزارش های تاریخی حاکی از آن است که مسلمانان بعد از نزول این آیات، رویه متفاوتی را پیش گرفتند و با شنیدن این آیات به ضرورت ایجاد تغییرات و دگرگونی هایی در چگونگی پوشش زنان پی بردند و به همین دلیل بعد از نزول این آیات، زنان با پوشش های متفاوتی در اجتماع حاضر می شدند. مثلا طبری (244ـ310 ق) در تفسیر خود آورده است:
عن عائشه زوج النبی(صلی الله علیه وآله) انّها قالت یرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله«ولیضربنّ بخمرهنّ...» شققن اکثف مروطهن فاختمرن به;23رحمت خدا بر زنان مهاجر پیشگام باد که هنگامی که خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخیم ترین پوشش های پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند.
سیوطی (849ـ911 ق) نیز به سند خود از ام سلمه نقل می کند که بعد از نزول آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش های مشکی خارج می شدند به گونه ای که به نظر می رسید بر سر ایشان کلاغی نشسته است.24 به گفته سیوطی این گزارش ذیل آیه «ولیضربن بخمرهن» از سوره نور نیز در جوامع روایی متعددی نقل شده است.25 در کلام دیگری آمده است که نزد عایشه از برتری زنان قریش سخن به میان آمد. او گفت زنان قریش صاحبان فضیلت اند اما به خدا قسم من در پای بندی به کتاب خدا و ایمان به قرآن کسی را برتر از زنان انصار ندیدم. وقتی آیه «ولیضربنّ بخمرهنّ علی جیوبهنّ» نازل شد و مردان این آیه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یک از آن زنان با لباس خود، سر و کناره های صورتش را می پوشاند. آنان وقتی صبح پشت سر رسول خدا به نماز ایستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه ای که خیال می کردی بر سر آن ها کلاغ نشسته است.26
از آنچه گذشت معلوم می شود که برداشت مردم از این آیات، ضرورت تجدید نظر در چگونگی حضور زنان در اجتماع و بین نامحرمان بود.
فقها و مفسران نیز مفاد این آیات را وجوب پوشش خاص برای زنان در برابر مردان نامحرم دانسته اند.27 در محدوده دلالت آیات، 32ـ33 و 53 سوره احزاب28نیز بین مفسران اختلاف است.

تاریخ نزول سوره احزاب و نور
 
به اتفاق دانشمندان علوم قرآن سوره های نور و احزاب از سوره های مدنی قرآن هستند. بر اساس نقل بسیاری از دانشمندان علوم قرآن سوره احزاب که متعرض حوادث سال پنجم هجری است چهارمین یا پنجمین سوره ای است که در مدینه بر پیامبر اکرم ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ نازل شد و سوره نور نیز بعد از سوره نصر که بعد از صلح حدیبیه [سال ششم هجری] و قبل از فتح مکه [ماه رمضان سال هشتم ]در مدینه بر پیامبر نازل شده است.29
محققان تاریخ اسلامی نیز معتقدند که سوره نور به طور تقریبی در سال هشتم هجری آغاز شد، زیرا این سوره بعد از سوره نصر که در سال هشتم نازل شد و در تاریخ نقل شده که پیامبر بعد از این سوره دو سال در قید حیات بود و سوره نور بعد از سوره احزاب که نزول آن از آغاز سال پنجم شروع شد، نازل شده است. به روایت ابن عباس چندین سوره بین زمان نزول سوره نور و احزاب فاصله شده است.30

شواهد روایی
 
شواهد روایی متعددی نیز گویای این نکته اند که حجاب در زمان رسول خدا واجب شد و آن جناب با کسانی که خود را با وضعیت جدید وفق نداده بودند و هنوز از پوشش مرسوم گذشته استفاده می کردند برخورد می کرد و تذکر می داد.
در روایاتی از سوی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) محدوده حجاب بیان شده است. به عنوان نمونه در روایتی آمده است که نمایان ساختن تمام بدن برای زوج رواست و سر و گردن را می توان در برابر پسر و برادر آشکار کرد، اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسری (خمار)، پوششی وسیع تر از روسری که بر روی سینه می افتد31 (جلباب) و چادر (ازار)32.
شیخ صدوق به سند خود از امام صادق(علیه السلام) و آن حضرت از پدران خود از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل می کنند که آن حضرت فرمود:
روا نیست زنی که به دوران عادت ماهانه بلوغ رسیده موی جلوی سر و گیسوان خود را آشکار کند.33
در روایت دیگریآمده است که برای پیامبر(صلی الله علیه وآله) چند قواره پارچه آوردند. پیامبر قواره ای را به یکی از یاران خود داد و به او فرمود که این را دو قسمت کن: قسمتی را برای خود جامه کن وقسمت دیگر آن را به همسرت بده تا برای خود روسری کند. بعد به وی فرمود: به همسرت بگو برای این پارچه آستری فراهم کند تا بدن وی از زیر آن نمایان نباشد.34
هم چنین در روایتی آمده است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) با جابر بن عبدالله انصاری به خانه فاطمه((علیها السلام)) رفتند. پیامبر اجازه ورود خواست و فرمود من و کسی که همراه من است وارد شویم. فاطمه فرمود: روسری بر سر ندارم پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: قسمت اضافه روپوش خود را بر سر خود بگیر و بعد پیامبر(صلی الله علیه وآله) و جابر بر حضرت زهرا وارد شدند.35
برخی روایات نشان می دهد زنانی که خود را با وضع جدید تطبیق نداده بودند مورد اعتراض قرار می گرفتند. عایشه می گوید: دختر عبدالله بن طفیل که برادر مادری من بود در حالی که زینت کرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز وارد شد و هنگامی که او را دید از او روی برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامی که زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست که جز روی خود موضع دیگری را نمایان کند.36
در گزارش دیگری نیز عایشه می گوید که اسماء دختر ابی بکر در حالی که پوششی نازک بر تن داشت بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)وارد شد. پیامبر(صلی الله علیه وآله)از وی روی گرداند و به وی فرمود: ای اسماء! وقتی زن به سنی رسید که عادت ماهانه برای او اتفاق می افتد جایز نیست که جز صورت و دست وی تا قدری بالای مچ در معرض دید دیگران قرار گیرد.37
قبل از غزوه طائف دو نفر که عموم مردم «غیر اولی الاربه; مردی که از زن بی نیاز است.» به حساب می آوردند جمال و وضع ظاهری زنی از اهالی طائف را تعریف می کردند که چنین و چنان است. پیامبر(صلی الله علیه وآله)سخن ایشان را شنید و درباره این دو نفر فرمود: می بینم که شما دو نفر به زنان تمایل دارید (غیر أولی الأربه نمی باشید) آن گاه دستور داد آن دو را به محلی به نام «عرایا» تبعید کردند.38 این قضیه حاکی از آن است که قبل از فتح طائف که در شوال سال هشتم هجری اتفاق افتاد39 مسئله حجاب و رعایت حریم زنان مطرح بوده است.
این روایات اگر چه از نظر سند و دلالت نیازمند بررسی است، اما روی هم رفته حاکی از این موضوع است که حجاب قبل از آن که بین مسلمانان و ایرانیان یا رومیان ارتباطی بر قرار شود، تشریع شده و پشتوانه ای دینی داشته است و چنین نبود که پس از تعامل با دیگر ملل، بین مسلمانان پیدا شده باشد.

زمان بر قراری ارتباط میان اسلام و ایران و روم 
 
سر آغاز ارتباط ایرانیان و رومیان با اسلام به زمانی باز می گردد که رسول خدا ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ تصمیم گرفت دعوت خویش را گسترش داده و ایران و روم و ملل دیگر را به اسلام دعوت نماید. بر اساس گزارش های تاریخی، پیامبر ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ در سال ششم هجری برای حاکمان ایران و روم نامه نگاری و دعوت خویش را از ایشان آغاز کرد. البته این مرحله، ارتباطی برقرار نشد و ارتباط ایرانیان با مسلمانان تا زمان خلیفه دوم در همین حد باقی ماند و در دوره حکومت خلیفه دوم که مسلمانان ایران را فتح کردند ارتباط تنگاتنگی میان آن ها به وجود آمد و زمینه تأثیر گذاری ها و تعامل فرهنگی فراهم شد. ارتباط میان رومیان و مسلمانان نیز به همین دوران باز می گردد.
با مقایسه ای سطحی میان تاریخ نزول آیات حجاب و تشریع حجاب در اسلام و زمان پیدایش ارتباط میان مسلمانان عرب و دیگر ملل، نادرستی پندار تسرّی حجاب از سایر ملل به اسلام عیان می گردد.

شواهدی متعارض
 
به رغم آن چه گفته شد با گزارشهایی روبه رو می شویم که حاکی از آن است که مردان نا محرم با زنانی برخورد نموده و آن ها را شناخته اند. به عنوان نمونه، سبیعه دختر حرث که همسر سعد پسر خوله از قبیله بنی عامر بود و در جنگ بدر حضور داشت می گوید: شوهرم در سال حجة الوداع از دنیا رفت و من حامله بودم و بعد از مدت کوتاهی از فوت او وضع حمل کردم و پس از پشت سر گذاشتن دوران نقاهت، خود را آرایش کردم. مردی به نام ابوالسنابل پسر بعکک از قبیله بنی عبدالدار بر من وارد شد و وقتی مرا در آن حال دید به من ایراد گرفت که چرا آرایش کردی؟ می خواهی ازدواج کنی! به خدا قسم تو تا چهار ماه و ده روز نباید چنین کنی! سبیعه می گوید: با شنیدن این سخنان خود را جمع کردم و شب هنگام خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله)رسیدم و مسئله را از او سؤال کردم. او به من چنین دستور داد: با وضع حمل، دوران عده تمام شده و اگر بخواهی می توانی ازدواج کنی.40
این نقل به روشنی دلالت می کند که در سال آخر عمر رسول خدا(صلی الله علیه وآله)و بنا بر شواهدی که گفته شد بعد از گذشت حدود دو سال از زمان وجوب حجاب، زنی مسلمان در برابر نامحرم به گونه ای حاضر شده که مرد نامحرم وی را شناخته است. آیا این گزارش ها با وجوب حجاب در آن دوره منافاتی ندارد؟ این گزارش ها با توجه به آن چه در این نوشتار استنباط شده چگونه قابل جمع است؟
اگر فرض را بر صحت این گزارش ها قرار دهیم و تعارضی بین این گزارش ها و شواهد داخلی آن وجود نداشته باشد41 به چند صورت می توان بین این گزارش ها و وجوب حجاب در آن زمان جمع کرد:
1. بر فرض صحت نقل ها وقتی انسان گزارشی را به صورت های گوناگون و با زیاده و نقصان مشاهده می کند، چگونه می توان به جزئیات مطرح در این گزارش ها بها داد و بر آن استناد کرد و در نتیجه با مطالبی قطعی یا دست کم مطالبی که از در صد قطعیت بالایی برخوردار است معارض دانست؟ این نکته با توجه به آن چه در تاریخ حدیث به اثبات رسیده که اهل سنت دست کم در سده اول هجری از ثبت و ضبط احادیث اجتناب کردند بسیار موجه است و شاید به همین دلیل است که در فقه روایات نبوی چندان کاربردی ندارد. شعرانی درباره روایاتی که به طور گوناگون نقل شده است معتقدند: آن چه از این روایات در این موارد می تواند مورد استناد قرار گیرد چکیده سخن است که مردم به طور معمول قادر بر حفظ و ضبط آن هستند و خصوصیات الفاظ و کلمات به دلیل مختلف بودن قابل استناد نیستند.42 ایشان در جای دیگر می فرماید: شیوه معاصران ما در تمسک به ویژگی های الفاظی که روایت می شود و جزئیات آن و ادعای ظن اطمینانی با استناد به این امور قابل اعتماد نیست.43
2. از صحت این گزارش ها مشروط بر این که ثابت شود که مربوط به بعد از وجوب حجاب است، می توان نتیجه گرفت در آن زمان صورت زن ها باز بوده و بنابراین، دستور پوشش شامل صورت نمی شود. چنان که برخی از حدیث «خثعمیه»44 چنین استنباط کرده اند.45 شاید بتوان گفت این استنباط، منوط به این است که پای بندی فردی که این رفتار از وی مشاهده و گزارش شده به دستورهای شرع مقدس اثبات گردد.
در پاسخ به این سؤال که آیا در این موارد سکوت معصوم تقریر رفتار وی حساب نمی شود، باید گفت ممکن است اعتراض معصوم نقل نشده باشد.

پرده نشینی
 
ممکن است کسانی که مدعی شده اند که حجاب از ایران و روم بین اعراب مسلمان راه یافته، مقصودشان از حجاب پرده نشینی زنان باشد. شهید مطهری بعد از تخطئه این ادعا که حجاب از ایران یا جای دیگری به اسلام وارد شده باشد و ارائه شواهد مختصری بر این امر، می فرماید:
فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیر عرب، حجاب از آن چه در زمان رسول اکرم وجود داشت شدیدتر شد نه این که اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است.46
البته برخی سخت گیرهای از جانب خلیفه دوم، حتی در زمان حیات رسول خدا(صلی الله علیه وآله)گزارش شده که در برخی موارد با عکس العمل برخی زنان رسول خدا رو به رو شده است. صحت و سقم این گزارش ها و در مرحله بعد یافتن منشأ این طرز فکر امری در خور بررسی و پژوهش است. بعید نیست که سخنان ویل دورانت و جواهر لعل نهرو ـ در ابتدای نوشته نقل شد ـ صرفاً ناظر به پرده نشینی زنان باشد و به ستر و پوشش آنان عنایتی نداشته اند.
برخی محققان نیز منکر پشتوانه دینی برای نقاب زدن و برقع بر چهره افکندن شده اند و آن را رسمی دانسته اند که از دیگر ملل وارد فرهنگ اسلامی شده، البته این خود نیازمند تحقیقی مستقل است.47

نتیجه گیری
 
اگر چه رسم حجاب در بین اقوام غیر عرب مرسوم بوده است اما حجاب در بین زنان عرب نشأت گرفته از اقوام دیگر نیست. حکم حجاب به طور واضح در سال هشتم هجری نازل شد و این زمانی بود که هنوز اسلام از جزیرة العرب پای بیرون نگذاشته بود و به دنبال آن، زنان مسلمان عرب از این دستور پیروی کردند. در دو سال باقیمانده از عمر رسول خدا گزارش هایی موجود است که آن جناب با کسانی که هنوز خود را با وضعیت جدید تطبیق نداده بودند برخورد می نمود.


کتاب نامه
1. سیوطی، عبدالرحمان، الاتقان، [بی جا، بی تا].
2. جصاص، احمد، احکام القران، بیروت، دارالکتاب العربی، [بی تا].
3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، [بی تا].
4. زرکشی، محمد، البرهان، بیروت، دار الفکر، 1408 ق.
5. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمی و...، چاپ سوم: تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1371.
6. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القران، قم، مطبعه مهر، 1396.
7. طبری، محمد، جامع البیان فی تاویل القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420 ق.
8. عاملی، جعفرمرتضی، حدیث الافک، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1400 ق.
9. طوسی، محمد، الخلاف، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1417 ق.
10. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، 1403 ق.
11. ابوزید، نصرحامد، دوائر الخوف، بیروت، المرکز الثقافی العربی، چاپ سوم، 2004 م.
12. اردبیلی، احمد، زبدة البیان، قم، انتشارات مومنین، 1421 م.
13. سجستانی، سلیمان، سنن أبی داود، بیروت، دار الفکر، 1410 ق.
14. مازندرانی، ملاصالح، شرح اصول کافی، تهران، مکتبة الاسلامیه، 1388 ق.
15. شوکانی، محمد، فتح القدیر، عالم الکتب، [بی جا، بی تا].
16. کاشانی، فیض، الصافی، تهران، مکتبه الصدر، 1416 ق.
17. جوهری، اسماعیل، الصحاح تاج اللغه العربیه و صحاح العربیه، چاپ هفتم: بیروت، دار العلم للملائین، 1407ق.
18. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت، دار المعرفه للطباعه و النشر، [بی تا].
19. الکوفی، احمد، فتوح البلدان، بیروت، دار الندوه الجدیده، [بی تا].
20. راوندی، قطب الدین، فقه القران، قم، مکتبة آیة الله عظمی مرعشی، 1405 ق.
21. کلینی، محمد، کافی، چاپ سوم: تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1388 ق.
22. سیوری، فاضل مقداد، کنز العرفان، تهران، مرتضوی، 1369.
23. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، چاپ دوم، الثقافه الاسلامیه، 1408 ق.
24. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، 1415 ق.
25. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1420 ق.
26. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1412 ق.
27. عسکری، مرتضی، معالم المدرستین، چاپ ششم: [بی جا]المجمع العلمی الاسلامی، 1416 ق.
28. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ قرآن، قم، ذوی القربی، 1416 ق.
29. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق.
30. رشیدرضا، محمد، المنار، چاپ دوم: بیروت، دار المعرفه، [بی تا].
31. طباطبائی، محمدحسین، المیزان، قم، جامعه مدرسین، [بی تا].
32. کاشانی، فیض، الوافی، اصفهان، مکتبه امیر المومنین(علیه السلام)، 1406 ق.
33. حرعاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(علیهم السلام)، 1414 ق.

پی نوشت ها :
 

1. کارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآن.
2. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 4، ص 282.
3. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 386 ـ 391.
4. محمد ابن درید، جمهرة اللغة، ذیل واژه حجب.
5. احمد فیومی، مصباح المنیر، واژه حجب: «حجبه حجبا من باب قتل منعه و منه قیل للستر حجاب لانه یمنع المشاهده و قیل للبواب حاجب لانه یمنع من الدخول و الاصل فی الحجاب جسم حائل بین جسدین و قد استعمل فی المعانی... .».
6. مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 430ـ 429.
7. ابوالقاسم راغب اصفهانی، مفردات راغب، ذیل ماده «حجب».
8. مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 430.
9. ر.ک:علی اکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه حجاب.
10. ر.ک: حسن نجفی، جواهر الکلام، ج 8، ص 162ـ175.
11. همان، ج 29، ص 75ـ80.
12. مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 430ـ431.
13. محمد علی ایازی، فقه پژوهی قرآنی، ص 192ـ194.
14. ویل دورانت، همان، ج 1، ص 433ـ444 و نیز ر.ک: مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 385ـ391.
15. مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 390.
16. احزاب، آیه های 32 ـ 33.
17. همان، آیه 59.
18. در کتاب الانوار تالیف ابوالحسن بکری ـ یکی از منابع کتاب بحار الانوار ـ هنگام گزارش بازگشت پیامبر(صلی الله علیه وآله) از سفر شام و ملاقات ایشان با خدیجه سخن از حجاب و برداشتن حجاب است که ممکن است حاکی از وجود این رسم در بین زنان بزرگ آن دوره باشد و رفتاری شخصی به حساب آید و با آن چه در نقل های تاریخی که بیان گر رویه حاکم بر اجتماع بوده منافات ندارد. (ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 16، ص 52). البته باید توجه داشت که برخی از علما به کتاب او انتقادهایی داشته اند. (ر.ک: مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج 1، ص 291).
19. ر.ک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص 617; یحیی جبوری، الجاهلیه، ص 72 و مرتضی مطهری، همان، ج 19، ص 385ـ391.
20. این آیه در صفحه قبل ذکر شد.
21. محمد کلینی، کافی، ج 5، ص 521: «استقبل شاب من الانصار امرأة بالمدینة وکان النساء یتقنعن خلف آذانهن فنظر إلیها وهی مقبلة فلمّا جازت نظر إلیها و دخل فی زقاق قد سمّاه ببنی فلان فجعل ینظر خلفها واعترض وجهه عظم فی الحائط أو زجاجة فشقّ وجهه فلما مضت المرأة فإذاً الدماء تسیل علی صدره وثوبه فقال: واللّه لآتین رسول الله(صلی الله علیه وآله) ولأخبرنه قال: فأتاه فلمّا رآه رسول الله(صلی الله علیه وآله) قال له: ما هذا ؟ فأخبره فهبط جبرئیل(علیه السلام) بهذه الآیة: «قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم إنّ الله خبیر بما یصنعون.» آیت الله خوئی این روایت را معتبره می داند. (کتاب النکاح، ج 1، ص 51). مرحوم محقق داماد نیز این روایت را صحیحه دانسته است. (به نقل از: تقریرات درس صلاه مرحوم محقق داماد، ص 337).
22. به نقل: از محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 15، ص 116 و ر.ک: فتح القدیر، ج 4، ص 23.
23. ابن جریر طبری، ابن جریر، جامع البیان، ج 9، ص 306:«المرط بالکسر واحد المروط و هی اکسیه من صوف او خز کان یؤتزر بها». و ر.ک: اسماعیل جوهری، صحاح جوهری.
24. «لما نزلت هذه الآیة «یدنین علیهن من جلابیبهن» خرج نساء الأنصار کان علی رؤسهنّ الغربان من أکسیة سود یلبسنها» (جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 5، ص 221).
25. جلال الدین سیوطی، درالمنثور، ج 5، ص42: أخرج البخاری وأبو داود والنسائی وابن جریر ابن المنذر وابن أبی حاتم وابن مردویه والبیهقی فی سننه عن عائشة قالت: رحم الله نساء المهاجرات الُاوَل لما أنزل الله ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن أخذ النساء ازرهن فشققنها من قبل الحواشی فاختمرن بها».
26. جلال الدین سیوطی، در المنثور، ج 5، ص 42. تا آن جا که تحقیق شد این مطالب در کتاب های روائی شیعی یات نشد.
27. ر.ک: ابوبکر جصاص، احکام القران، ج 3، ص 315 ـ 319 و 369 ـ 372; سعید راوندی، فقه القران، ج 2، ص 127 ـ 130 ; فاضل مقداد، کنزالعرفان، ج 2، ص 220ـ224 و احمد اردبیلی، زبده البیان، ج 2، ص 684 ـ 699.
28. یا نِسَاء النَّبِی لَسْتُنَّ کَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا. وَقَرْنَ فِی بُیوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَی وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ. ... یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِی إِلَّا أَن یؤْذَنَ لَکُمْ إِلَی طَعَام غَیرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیث إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ یؤْذِی النَّبِی فَیسْتَحْیی مِنکُمْ وَاللَّهُ لَا یسْتَحْیی مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَاب ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمًا... .
29. ر.ک:محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 20، ص 376ـ377; محمد زرکشی، البرهان، ج 1، ص 251; جلال الدین سیوطی، الاتقان، ج 1، ص 41 و 43; محمد هادی معرفت، التمهید، ج 1، ص 106ـ107.
30. جعفر مرتضی عاملی، حدیث الافک، ص 129 «و الظاهر ان سوره النور قد ابتدا نزولها فی السنة الثامنة علی وجه التقریب لأنّها نزلت بعد سورة النصر و سوره النصر نزلت فی سنة ثمان فقد ورد أن النبّی عاش بعدها سنتین فقط و بعد الأحزاب التی ابتدا نزولها فی سنة خمس و بینها و بین سورة النور حسب روایة ابن عباس عده سور»و نیز ر.ک: همان، ص 137.
31. فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ذیل واژه جلباب.
32. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 7، ص 271: «عن النبی(صلی الله علیه وآله) قال للزوج ما تحت الدرع وللابن والاخ ما فوق الدرع ولغیر ذی محرم أربعه أثواب درع وخمار وجلباب وإزار».
33. محمد صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 467; و محمد کلینی، همان، ج 5، ص 520.
34.ابی داود سجستانی، سنن أبی داود، ج 2، ص 272.
35. محمد کلینی، همان، ج 5، ص 528.
36. ابن جریر طبری، جامع البیان، ج 9، ص 305: «قالت عائشة دخلت علی ابنه أخی لامی عبدالله بن طفیل مزینه فدخل النبی(صلی الله علیه وآله) فأعرض فقالت عائشه یا رسول االله إنّها ابنه أخی و جاریة: فقال: اذا عرکت المرأة لم یحلّ لها أن تظهر إلاّ وجهها».
37. جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 5، ص 42.
38. محمد عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 205; محمد کلینی، کافی، ج 5، ص 523 و ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 9، ص 274: «لا أراکما إلا من اولی الاربه من الرجال، فأمر بهما رسول الله(صلی الله علیه وآله)فعزبا الی مکان یقال له: العرایا».
39. احمد کوفی، فتوح البلدان، ج 1، ص 65 و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 21، ص 168.
40. ابوعبدالله بخاری، صحیح البخاری، ج 5 ص 13: (قال اللیث: حدثنی یونس عن ابن شهاب قال: حدثنی عبیدالله بن عبد الله بن عتبه ان أباه کتب إلی عمر بن عبد الله بن الارقم الزهری یأمره أن یدخل علی سبیعة بنت الحرث الأسلمیه فیسألها عن حدیثها وعن ما قال لها رسول الله(صلی الله علیه وآله) حین استفتته فکتب عمر بن عبد الله بن الأرقم إلی عبد الله بن عتبة یخبره أنّ سبیعة بنت الحرث أخبرته أنّها کانت تحت سعد بن خولة وهو من بنی عامر بن لؤی وکان ممن شهد بدراً فتوفی عنها فی حجة الوداع وهی حامل فلم تنشب ان وضعت حملها بعد وفاته فلما تعلت من نفاسها تجمّلت للخطاب فدخل علیها أبو السنابل بن بعکک رجل من بنی عبدالدار فقال لها مالی اراک تجملت للخطاب ترجین النکاح فإنّک والله ما انت بناکح حتی تمر علیک اربعة أشهر وعشر قالت سبیعة فلما قال لی ذلک جمعت علی ثیابی حین امسیت واتیت رسول الله(صلی الله علیه وآله) فسألته عن ذلک فأفتانی بأنّی قد حللت حین وضعت حملی وامرنی بالتزوج ان بدا لی».
41. به عنوان مثال، نکاتی که در این روایت از نظر تاریخی قابل بررسی است تعیین حقیقت داشتن وجود افرادی است که در این گزارش از آن ها نام برده شده است. در مرحله بعد باید تاریخ تولد و وفات ایشان معین شود، چه بسا در این بررسی ها نادرستی این گونه گزارش ها استنباط شود.
42. فیض کاشانی، الوافی، ج 21، ص 474، پاورقی.
43. ابوالحسن مازندرانی، شرح اصول کافی، ج 3، ص 165، پاورقی.
44. برای آشنایی با نقل های گوناگون این روایت ر.ک: ابوعبدالله بخاری، صحیح بخاری، ج 2، ص 140و 218; محمد طوسی، الخلاف، ج 2، ص 249 و 386 و حسن حلی، مختلف الشیعه، ج 4، 319.
45. ر.ک: جواد کاظمی، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج 3، پاورقی ص 278ـ279.
46. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 390.
47. محمد رشید رضا، المنار، ذیل آیات نور; نصر حامد ابوزید، دوائر الخوف، 240; و جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص 617.
نکته : حجاب تاریخ حجاب پیشینه حجاب اسلام 
 
منبع: باشگاه اندیشه


  
  

تاریخچه حجاب و عفاف در ادیان گذشته 

بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بطور کامل از بین نرفته است. مورّخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده ویا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند، یاد می کنند.
دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت می دهند. کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، می نویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می شود؛ و به این دلایل، عقیده عده ای که می گویند «مذهب» موجد حجاب می باشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار موءثر بوده است.1
1. پوشش زن در یونان و روم باستان
دایره المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان می گوید: زنان یونانی در دوره های گذشته، صورت و اندامشان را تا روی پا می پوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و اِمِرجوس و دیگر جزایر ساخته می شد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی قرمز بودند. سخن درباره حجاب، در لابلای کلمات قدیمی ترین موءلفین یونانی نیز به چشم می خورد؛ حتی «بنیلوب» (همسر پادشاه «عولیس» فرمانروای ایتاک) نیز با حجاب بوده است. زنان شهر «ثیب» دارای حجاب خاصی بوده اند، بدین صورت که حتی صورتشان را نیز با پارچه می پوشاندند. این پارچه دارای دو منفذ بود که جلوی چشمان قرار می گرفت تا بتوانند ببینند. در «اسپارته» دختران تا موقع ازدواج آزاد بودند، ولی بعد از ازدواج خود را از چشم مردان می پوشاندند. نقش هایی که بر جای مانده، حکایت می کند که زنان سر را می پوشانده، ولی صورت هایشان باز بوده است، و وقتی به بازار می رفتند، بر آنان واجب بوده است که صورت هایشان را بپوشانند؛ خواه باکره و خواه دارای همسر باشند. حجاب در بین زنان سیبری و ساکنان آسیای صغیر و زنان شهر ماد (و فارس و عرب) نیز وجود داشته است. زنان رومانی از حجاب شدیدتری برخوردار بوده اند، به طوری که وقتی از خانه خارج می شدند، با چادری بلند تمام بدن را تا روی پاها می پوشاندند و چیزی از برآمدگی های بدن مشخص نمی شد.2
یکی از تاریخ نویسان غربی نیز شواهد زیادی دال بر وجود حجاب در بین زنان یونان و روم باستان آورده است. او درباره «الهه عفت» که یکی از خدایان یونان باستان است، می گوید: «آرتمیس»، الهه عفت است و عالی ترین نمونه (و الگو برای) دختران جوان به شمار می آید. دارای بدنی نیرومند و ورزیده و چابک و به زیور عفّت و تقوا آراسته است.»3
همچنین درباره مردم یکی از قبائلی که نهصد سال قبل از میلاد زندگی می کرده اند، آمده است : «بالاتر از ارمینان و در کنار دریای سیاه، «سکّاها» بیابانگردی می کردند. آنها مردم وحشی و درشت اندام قبائل جنگی نیمه مغول و نیمه اروپایی بسیار نیرومندی بودند که در ارابه به سرمی بردند و زنان خود را سخت در پرده نگاه می داشتند.»4
این مورّخ در جای دیگر می گوید: «زنان فقط در صورتی می توانند خویشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشن های مذهبی و تماشاخانه ها حضور یابند که کاملاً در حجاب باشند. 5
همچنین از قول یکی از فلاسفه یونان باستان، درباره شدت پوشش زن، نقل می کند: نام یک زن پاک دامن را نیز چون شخص او باید در خانه پنهان داشت.6
 2. پوشش زن در ایران باستان
در مورد پوشش زنان ایران باستان، مطالب زیادی در تاریخ وجود دارد. ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان و اینکه حجاب بسیار سختی در بین آنان رایج بوده است، می گوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را، ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که در ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.»7
از دائره المعارف لاروس نیز به دست می آید که حجاب در بین مادها و پارس ها وجود داشته است.8 همچنین در تفسیر اثنی عشری9 آمده است: «تاریخ نشان می دهد که حجاب در فرس قدیم وجود داشته است». در کیش «مازدیسنی» نامه شت مهاباد، آیه 90 گوید: زن خواهید و جفت گیرید و هم خوابه دیگری را نبینید و بر او منگرید و با او میامیزید.»

 

زنان در دوره های مختلفی چون دوره مادها، پارسی ها (هخامنشیان)، اشکانیان و سامانیان دارای حجاب و پوشش بوده اند، که به چند نمونه آن اشاره می شود:
دوره مادها
در کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» آمده: «اصلی که باید در نظر داشت، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمه های ما قبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره (مادها) از لحاظ شکل (با کمی تفاوت) با پوشاک مردان یکسان است.»10
وی در ادامه برای توضیح نقوش بر جای مانده می نویسد: «مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده می شوند. به نظر می رسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذارده اند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»11
دوره پارسی ها (هخامنشیان)
 پارسی ها به وسیله کوروش، دولت ماد را از میان برداشته و سلسله هخامنشی را تأسیس کردند. آنها از نظر لباس همانند مادها بودند. در مورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمی خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»12
دوره اشکانیان
 در این دوره نیز همانند گذشته، حجاب زنان ایرانی کامل بوده است. در این باره چنین می خوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و یقه راست بوده است. پیراهن دیگری داشته اند که روی اولی می پوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است. روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند.»13
در جای دیگر آمده است: «چادر زنان اشکانی به رنگ های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر می افتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها می پوشانیده است.»14
در کتاب «پارتیان» نیز آمده است: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو بر تن می کردند، با شنلی که بر سر افکنده می شد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر می آویختند.»
دوره ساسانیان
در این دوره اردشیر پسر بابک با استفاده از ضعف اشکانیان، سلسله ساسانیان را بنیان نهاد و دین زرتشت را دین رسمی کشور قرار داد. اوستا را ترجمه و آتشکده های ویران را بازسازی نمود. زنان در این دوره که احکام دینی زرتشتیان در کشور اعمال می شده است، همچنان دارای حجاب کامل بودند. در مورد پوشاک زنان چنین آمده است: «چادر که از دوره های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال داشته است.»15
حجاب زنان در این دوره چنان اهمیتی داشت که «حتی لباس هنرپیشگان زن، مانند لباس های بلند سایر بانوان، تا پشت پا کشیده شده است.»16
برای اثبات توجه زنان در این دوره به حجاب، کافی است این نقل تاریخی را از منابع اسلامی مرور کنیم: هنگامی که سه تن از دختران کسری، پادشاه ساسانی، را با ثروت فراوانی از اموال، برای عمر آوردند، شاهزادگان ایرانی را در برابر عمر در حالی که با پوشش و نقاب، خود را پوشانده بودند، ایستاندند، خلیفه دستور داد، با آوازی بلند بر آنان فریاد کشند که: پوشش از چهره برگیرید تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران پول بیشتری به پای آنها بریزند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند و مشت بر سینه نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند. خلیفه خشمناک شد و خواست با تازیانه آنان را بیازارد، در حالیکه شاهزادگان ایرانی می گریستند. حضرت علی(علیه السلام) به عمر فرمودند: در رفتارت مدارا کن؛ از پیغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) شنیدم که می فرمود : «بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و فقیر شده، گرامی بدارید». عمر پس از شنیدن فرمایش حضرت علی (علیه السلام) آتش خشمش فرو نشست. سپس حضرت اضافه کرد: «با دختران ملوک نباید معامله دختران بازاری (کنیزان) کرد.»17

3. پوشش زن در ادیان بزرگ الهی
 حجاب در شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام)
در آئین مقدس حضرت ابراهیم (علیه السلام) مسأله پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است. در کتاب تورات چنین می خوانیم: «"رفقه" چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود راگرفته، خود را پوشانید.»18
از این بیان روشن می شود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم (علیه السلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد.
حجاب در آیین یهود
 در اصول اخلاقی «تلمود» که یکی از کتاب های مهم دینی و در حقیقت فقه مدون و آیین نامه زندگی یهودیان است، آمده: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانچه مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»19
حجاب در آیین مسحیت
در کتاب انجیل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتیان تصریح می کند:
«اما می خواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردی که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا می نماید. اما هر زنی که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا می سازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موی را نیز ببرد و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد. از این جهت زن می باید عزتی بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان... در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند.»20 پس در جایی که برای دعا باید سر زن پوشیده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازم تر خواهد بود.
و نیز در انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوءس می گوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گران بها، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کنند به اعمال صالحه.» 21
پی نوشت ها:
1ـ علی اکبر علویقی، زن در آیینه تاریخ؛ اگر منظور نویسنده این است که حجاب یک امر فطری است و بر اثر یک رسم اکتسابی به وجود نیامده، ما هم قبول داریم، ولی نمی توان پذیرفت دین موجد حجاب نبوده است؛ زیرا اولاً دوران پیش از مذاهب، پیش فرض باطلی است. چون بنا بر آموزه های دینی، اولین انسان خود پیامبر و دارای مذهب بوده است، ثانیاً اگر حجاب را جزئی از تعلیمات مذهب بدانیم، به فطری بودن آن نقصی وارد نکرده ایم، زیرا تعالیم دین با فطرت انسان هماهنگی کامل دارد، چنانچه آیه 30 سوره روم بدان اشاره دارد.

منابع :

2ـ به نقل از دایرة المعارف القرن العشرین، 1923.
3ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص 520.
4ـ همان، ص 336.
5ـ همان، ص 340.
6ـ همان.
7ـ همان، ص 434.
8ـ به نقل از دایره المعارف القرن العشرین، 1923.
9ـ تفسیر اثنی عشری، ج 10، ص 490.
10ـ ضیاءپور، پوشاک باستانی ایرانیان، ص 51.
11ـ همان، ص54.
12ـ همان، ص 56.
13ـ جلیل ضیاء پور، پوشاک زنان ایرانی، ص 194.
14ـ همان، ص 197.
15ـ همان، ص 114.
16ـ علی سامی، تمدن ساسانی، ج1، ص 186.
17ـ السیرة الحلبیه، ج 2، ص 234.
18ـ سفر پیدایش، باب 24، آیه 64 و65.
19ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 4، ص 461.
20ـ باب11، آیه 3تا14.
21ـ باب دوم، آیه 9تا 11.



  
  

هنرپیشه و مانکن مشهور آمریکایی مسلمان شد .

 "سارا بوکـر" ـ هنرپیشه، مدل و مانکن مشهور آمریکایی، مسلمــان شد.

سارا بوکر

 

 این مانکن معروف آمریکایی در گفتگویی خود را معرفی و علت مسلمان شدنش را اینگونه بیان می کند:
من یک زن آمریکائی هستم که در مرکز آمریکا به دنیا آمده ام. من مانند هر دختر دیگری بزرگ شدم. با علاقه و تعلق خاطر شدید به زرق و برق زندگی در "گران شهرها". در نهایت من به فلوریدا و از آنجا به ساحل جنوبی میامی نقل مکان کردم. یک منطقه پرشور برای آنهائی که در جستجوی "زندگی پر زرق و برق" هستند. طبیعتا، من آنچه که یک دختر معمولی غربی انجام می دهد، انجام می دادم. براساس ارزیابی ارزش خودم بر مبنای میزان جلب توجه دیگران من به ظاهر و جذابیت و گیرائی خودم توجه داشتم. من مرتب ورزش می کردم به طوری که یک مربی شخصی شدم. یک خانه شیک لب دریا خریدم و توانستم یک سبک زندگی "با کلاس" برای خود فراهم کنم.
سال ها گذشت تا متوجه شوم که هر چه بیشتر در "جذابیت زنانگی ام" پیشرفت می کنم درجه رضایت شخصی و خوشبختی ام افت می کند. من برده مد بودم. من گروگان ظاهرم شده بودم.
 به علت افزایش مستمر فاصله میان رضایت شخصی من و سبک زندگی ام، من در فرار از الکل و مهمانی ها (پارتی ها) به مراقبه (مدیتیشن) و مذاهب غیرمتعارف پناه می بردم. اما یک فاصله کوچک به یک دره تبدیل شد و در نهایت متوجه شدم که تمامی آنها فقط یک مسکن هستند و نه یک درمان موثر.
یازده سپتامبر 2001، زمانی که من شاهد رگبار پی در پی اسلام، ارزش ها و فرهنگ اسلامی، و اعلام شرم آور "جنگ صلیبی جدید" بودم، توجه ام به چیزی بنام اسلام آغاز شد. تا آن زمان، تمام چیزهائی که برای من با اسلام تداعی می شد چیزهایی مانند زنان پوشیده در "چادر"، کتک زنندگان زنان (همسران)، و یک دنیا محدودیت و قفسی تنگ بود.
یک روز من با قرآن، کتابی که در غرب بطور منفی کلیشه ای معرفی شده است برخورد کردم. در ابتدا سبک و شیوه برخورد قرآن مرا تحت تاثیر قرار داد، و سپس نگاه آن به هستی، زندگی، آفرینش، و ارتباط میان خالق و مخلوق مرا به شگفتی آورد. من قرآن را خطابه ای مملو از بصیرت و بینش برای قلب و روح، بدون نیاز به هیچ مترجم (مفسر) و کشیشی یافتم.
سرانجام من حقیقت را دریافتم، فعالیت ارضاء کننده جدید من چیزی جز قبول مذهبی بنام اسلام، که می تواند سرچشمه آرامش برای من بعنوان یک مسلمان "فعال" باشد، نبود.
من یک ردای زیبای بلند و یک پوشش سر که شبیه لباس عرفی زنان مسلمان است، خریداری کردم و در خیابان ها و محله هائی که روزهای پیشین با شلوار کوتاه، و یا با لباس کار به سبک غربی در آنجا راه می رفتم، ظاهر شدم. اگر چه مردم، چهره ها، و مغازه ها همه همان ها بودند، اما یک چیز به طور چشمگیر و استثنائی متفاوت بود، من همان نبودم و آرامشی که من برای اولین بار در زن بودن تجربه کردم.

             

من احساس کردم که همه زنجیرها پاره شده اند و من بالاخره آزاد شده ام. من از چهره های حیرت زده جدید مردم، در مکانی که زمانی چهره هائی که پر از نگاه های شکارچی بر شکار بود تجربه کرده بودم و لذت می بردم. اینها ناگهان یک بار از دوش من برداشته شد. من دیگر تمامی وقت ام را صرف خرید، آرایش، درست کردن موهایم، و تمرین بدنی برای خوش اندام شدن نمی کردم. سرانجام، من آزاد شدم.
من از حجاب رضایت داشتم، اما دیدن رو به افزایش زنان مسلمانی که از نقاب استفاده می کنند کنجکاوی مرا درباره نقاب برانگیخت. من نظر همسر مسلمانم را، که پس از اسلام آوردن با او ازدواج کردم، درباره گذاشتن نقاب و یا بسنده کردن به حجاب، جویا شدم. به نظر او حجاب در اسلام امری واجب است، در حالی که نقاب نیست. در آن زمان، حجاب من شامل پوشش سری که تمامی سر مرا بجز صورتم می پوشاند، و یک ردای سیاه بلند گشاد بنام "عبا" که تمامی بدن مرا از گردن تا نوک پا را می پوشاند، بود.
هیچ چیز دیگر مرا خوشحال نمی کرد جز ادامه راه و انتخاب درستم در زندگی برای رسیدن به آرامش و ارتباط با مخلوقم.
 من که تا چندی پیش با پوشیدن لباس های غربی ام که با کمترین پارچه دوخته شده بودند، در ساحل جنوبی و خیابان های شهر راه می رفتم و خودنمایی می کردم اکنون با زندگی جدید در آرامش با خالقــم و لذت بردن از زندگی در میان همنوعانم بعنوان یک شخص با ارزش، خوشحالم.
به همین علت است که من استفاده از پوشش مناسب را انتخاب کرده ام، و تا پای مرگ از حق لاینفک ام برای پوشیدن اش دفاع می کنم .

منبع : سایت شبکه خبر 


  
  

حجاب و عفاف ارزش والای زن مسلمان ایرانی (2)

چرا حجاب؟
واقعا حجاب مهم است؟ چرا تا این اندازه اسلام بر روی آن تاکید دارد به حدی که ضرورت حجاب مورد اتفاق شیعه و سنی است؟ و چرا برخی کشور های غربی و غیر اسلامی مانند فرانسه و ترکیه نسبت به آن این چنین حساسیت نشان می دهند و برای زنان محجبه محدودیت ایجاد می کنند؟ چرا نسبت به آنان تبعیض قائل می شوند و انواع فشارها را بر آنها وارد می کنند؟ امروزه نمونه این فشارها را در این کشورها زیاد می بینیم به طور مثال می توان به اخراج پیرزنی از یک بیمارستان در ترکیه اشاره کرد که به علت داشتن همراه محجبه اخراج شد. اهمیت مسئله حجاب تا حدی است که سکولارها در ترکیه روسری را نماد اسلام سیاسی می دانند.
آنها به خوبی متوجه جایگاه زنان و حجاب آنان در عفاف جوامع اسلامی شده اند که به هر صورت در صدد ضربه زدن به آن هستند تا بتوانند از طریق آن به اهداف خود دست پیدا کنند.
بر خلاف ادعای غرب، زن در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است، اهمیت مقام زن را در جمله ای زیبا از امام خمینی می شود درک کرد: (( از دامن زن مرد به معراج می رسد.)) 

با قدری تامل می توان به حقیقت این جمله دست یافت یقینا وقتی زنان جامعه ای خوب و باحیا باشند، مردان آن جامعه نیز از تربیتی صحیح و نیکو بهره مندخواهند بو د و تاثیر زنان بر زندگی مردان انکار ناپذیر است.
غربیان نیز به درستی این سخنان پی بردند و درصدد ضربه زدن به ما هستند، آنها فهمیده اند که از مواردی که می توان با آن به حیا زنان آسیب وارد کرد حجاب آنان است.


اماحجاب
در باب پیدا شدن حجاب نظریات گوناگونی مطرح شده است که غالبا این دلایل برای ظالمانه یا جاهلانه جلوه دادن حجاب بیان شده است. از جمله این دلایل عبارتند از: میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفی)، عدم امنیت و عدالت اجتماعی (ریشه اجتماعی)، پدر شاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروی وی در جهت منافع اقتصادی مرد (ریشه اقتصادی)، حسادت و خود خواهی مرد(ریشه اخلاقی) و عادت زنانگی و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزی کم دارد به علاوه مقررات خشنی که در زمینه پلیدی او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است که شهید مطهری در کتاب مسئله حجاب خود به بیان هر یک از این علل می پردازد و ضمن انتقاد به آنها، ثابت می کندکه اسلام در فلسفه اجتماعی خود به هیچ یک ازاین جهات نظر نداشته است.

منابع

آنچه خواندید برگرفته از : حجاب ، مسئله فقهی یا حقوقی و سیاسی عنوان مقاله ای بود از مجله خانواده سبز شماره 105 به قلم دکتر احمد اسماعیل تبار . 


  
  

حجاب و عفاف ارزش والای زن مسلمان ایرانی 

همان‌طور که‌ می‌دانید مبنای‌ قانونمندی‌ انسان‌ در فقه‌ امامیه‌، پذیرش‌ اصول‌ دین‌ و جلب‌خرسندی‌ خداوند خالق‌ عالم‌ و قانونگذار است‌.در این‌ مبنا خواه‌ حکومت‌ دینی‌ بر پایه‌ فقه‌ امامیه ‌تشکیل‌ شود یا نشود، انسان‌ خود را قانونمند شرعی‌می‌داند، حتی‌ در تنهایی‌وخلوت‌که‌ خداوند راناظر می‌بیند، احکام‌ الهی‌ را نقض‌ نمی‌کند، اما درعلم‌ حقوق‌، قوانین‌ باید از یک‌ ضمانت‌ اجرایی‌برخوردار باشند و برای‌ تحقق‌ ضمانت‌ اجرایی ‌، نیاز به‌ دولت‌ و قدرت‌ است‌ تا به‌ قوانین‌ حقوقی‌اعتبار ببخشند; در غیر این‌ صورت‌ با سقوط یک‌حاکمیت‌، قوانین‌ آن‌ کشور نیز ساقط و بی‌اعتبارمی‌شود و نظام‌ نوین‌ حقوقی‌ باید در مجلس‌قانونگذاری‌ حاکمیت‌ جدید اعتبار پیدا کند. 
مسئله‌حجاب‌ زن‌ مسلمان‌ به‌ عنوان‌یک‌ پوشش‌متعارف‌ به‌ عرف‌ جامعه‌ اسلامی‌ در طول تاریخهمواره‌ یک‌ مسئله‌فقهی‌بوده‌است‌که‌زنان‌مسلمان‌بدون‌توجه‌به‌قانون‌حاکمیت‌،پوشش‌خودراحفظمی‌کردند.امااستعمارباقیمانده‌ازامپراطوری‌عثمانی‌درکشورهای‌اسلامی‌ ایران‌ و ترکیه‌، با استبداد خشن‌ از زنان‌مسلمان‌ کشف‌ حجاب‌ کرد و این‌ هجوم‌ فرهنگی‌استعمار ثابت‌ نمود که‌ تمام‌ دیانت‌ در فقه‌ امامیه‌همان‌ سیاست‌ و تدبیر در زندگی‌ شخصی‌ واجتماعی‌ است‌. 
دیانت‌ در حوزه‌ عمل‌، همان‌ چگونه‌ زیستن‌ در زندگی‌ شخصی‌ و اجتماعی‌ انسان‌ است‌. وقتی‌ که‌استعمار با استبداد از زنان مسلمان کشف‌ حجاب ‌کرد، مردم ‌دنیا فهمیدند که ‌آزادی غربی‌،دروغی‌بیش‌نیست‌که‌ تنها در قالبهای‌ فکری‌ دشمنان‌ خداو احکام‌ نورانی‌ اسلام‌ تعریف‌ می‌شودگرچه‌ نفوذحاکمیت‌های‌ وابسته‌ در کشورمان‌ و سایرکشورهای‌ دنیا، فساد و لطمه‌ جبران‌ ناپذیری‌ به‌زنان‌ مسلمان‌ در حوزه‌ خانواده‌، هنر، آموزش‌ وپرورش‌ و دانشگاه‌ زده‌ است‌، اما بخش‌ عمده‌ای‌از زنان مسلمان‌ با فهم‌ درست‌ از مسائل‌ سیاسی‌هرگزدست‌ از حجاب‌ نکشیدند و این‌ حق‌ خود رادر پوشش‌ از چشمان‌ نامحرم‌ محفوظ داشتند وآن‌قدر راسخ‌ و استوار ماندند که‌ فرهنگ‌ وقانونمندی‌ حجاب‌ را به‌ سرزمین‌ کفر اروپاییان‌رسوخ‌ دادند، به‌ گونه‌ای‌ که‌ زنان مسلمان‌ نه‌ تنها درجامعه‌ عادی‌ مغرب‌ زمین‌ به‌خاطر داشتن‌ حجاب‌احساس‌ حقارت‌ نمی‌کنند، بلکه‌ با حضور موفق‌ و باحجاب‌ در مراکز علمی‌ و پژوهشی‌، دولتهای‌ به‌اصلاح‌ مدعی‌ آزادی‌ را مجبور کردند تا باطن‌استبدادی‌ خود را نشان‌ دهند و قانون‌ ممنوعیت‌حجاب‌ در مدارس‌ فرانسه‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ره‌آورد حقوقی‌ و سیاسی‌ تصویب‌ کنند. برای‌فرانسوی‌ها عریان‌ شدن‌ زن‌ آزادی‌ است‌، اما اگرزن‌ مسلمان‌ بخواهد کرامت‌ و حرمت‌ خود راحفظ کند و با حجاب‌ سرکلاس‌ درس‌ حاضر شود وبه‌ فعالیتهای‌ علمی‌ و پژوهشی‌ ادامه‌ دهد، دیگرخبری‌ از آزادی‌ در حاکمیت‌ سیاسی‌ غربی هانیست‌.


  
  

حجاب وزیبایی در نگاه یک زن نویسنده غربی
ارزشهای یک زن مسلمان
این مقاله بخشی از نوشته دکتر«هنری ماکوو» است نویسنده دراین مقاله در برابر «حیا» به عنوان ویژگی دختر جوان مسلمان سر تعظیم فرود می آورد.چنانچه احترامش را نسبت به زن مسلمان مخفی نمی کند. زیرا زن مسلمان زندگی خود را خانواده، برای تربیت ورشد فرزندان متمرکز کرده است.در نقطه مقابل ناخوشنودی خود را از پیامدهای انحطاط ارزشها وهیجان های جنسی در زندگی زنالن آمریکایی ابراز می نماید.دکتر \هنری ماکوو\ استاد دانشگاه، مخترع بازی معروف «Scruples»، نویسنده و پژوهشگر در مسایل زنان و جنبش های آزادی بخش است. با وجود تفاوت در گرایش ها واختلاف ایدئولوژیک ،این مقاله میزان شگفت زدگی برخی آزادی خواهان منصف جهان غرب را نسبت به ارزش های اسلامی ما نشان می دهد. مقاله دکتر هنری ،عکس العمل های مثبت ومنفی زیادی در جامعه آمریکایی داشته است.

دو چهره متفاوت

دکتر هنری در این مقاله می نویسد:
«روی دیوار دفترم دو عکس چسبانده ام: عکس اول تصویر زنی مسلمان و با حجاب است و در کنارش، تصویر زنی آمریکایی قرار دارد که در مسابق? ملک? زیبایی شرکت کرده و چیزی جز یک بکینی بر تن ندارد. زن نخست کاملا پوشیده است و دیگری کاملا عریان!» جمله های از مقدمه این مقاله و درآمدی بود برای نمایش دو نمون? متفاوت در گرایش و رفتار.»

جنگی با هدف گوناگون

نویسنده به انگیزه پنهان غرب در جنگ علیه امت اسلامی و عربی اشاره می کند وتوضیح می دهداین جنگ دارای ابعاد سیاسی ، فرهنگی واخلاقی است. زیرا به دنبال ثروت ها وذخیره های امت اسلامی هستند. به اضافه این که ارزشمندترین دارایی مسلمانان را یعنی :دین وکنجینه های فرهنگی واخلاقی را هدف گرفته اند و در زمین? مسایل زنان جایگزین کردن حجاب با بکینی، کنایه ای است از عریانی و فساد اخلاقی.

نویسنده می گوید: «نقش زن در عمق هر فرهنگ نهفته است، جنگ خاورمیانه علاوه بر دزدی نفت مسلمانان، به دنبال گسست آنان از دین و فرهنگشان و جایگزین کردن حجاب با بکینی است»!!

دفاع از ارزش ها

دکتر هنری ارزشهای اخلاقی حجاب و پوشش زن مسلمان را می ستاید و می گوید: «من کارشناس مسایل زنان مسلمان نیستم. من زیبایی زنان را دوست دارم، به همین دلیل اینجا، انگیزه ای برای دفاع از حجاب ندارم ولی از برخی ارزشهایی که حجاب گویای آن است دفاع می کنم»

او اضافه می کند: «حجاب از نظر من به این معناست که زن خود را برای همسر و خانواده اش متمرکز کند. تنها کسانی که زن مسلمان را بدون حجاب می بینند، خانواد? او هستند و این مساله تأکیدی بر ویژه بودن زن مسلمان است»

زن مسلمان مربی نسل ها

نویسنده از وظیفه وآرمان زن مسلمان وتوجه وحرص او به سلامت خانواده وتربیت نسلی صالح تقدیر می کند ومی گوید: تمرکز زن مسلمان بر خانه خویش است : فرزندان را به دنیا می آورد و تربیتشان می کند . زن مسلمان تولید کننده محلی است. ریشه ای است که زندگی وروح خانواده را استمرار می بخشد... فرزندان را تربیت می کندوزندگی می آموزد و یاردیگر همسرو پناهگاه اوست.

اما زن آمریکایی... 

بعد از شرح تصویر نخست دیوار دفترش یعنی عکس زن مسلمان، دکتر هنری عکس دوم را تفسیر می کند و می نویسد: «در نقط? مقابل ملک? زیبایی آمریکایی است. بکینی به تن کرده و شبه عریان، در برابر میلیون ها نفر در صفحات تلویزیون، عشوه گری می کند. او ملکه ای عمومی است! زیبایش را در مزایده همگانی به بالاترین قیمت عرضه کرده و هر روز در مزاید? علنی خود فروشی می کند! » او اضافه می کند: «در آمریکا معیار ارزش فرهنگی زن، جذّابیت اوست. بر اساس این معیارها، ارزش زن به سرعت کاسته می شود چون خود و اعصاب و روانش را برای خودنمایی به کار می گیرد.»

دختران پسر نما!!

سپس نویسنده به توضیح پیامدهای زندگی دیوانه وار دختران جوان آمریکایی می پردازد.و می گوید: «پیش از ازدواج ده ها پسر با او مرتبط هستند. پاکی خود را که بخشی از جذابیتش است، از دست داده. تبدیل به انسانی جامد و حیله گر می شود که توان محبّت ورزیدن نخواهد داشت.» او اشاره می کند: «زن در جامع? آمریکا، خود را مجبور به پیروی از زندگی مردان می بیند. همین مساله باعث شد زنان آمریکایی، پرخاشگر و مضطرب باشند، در بعضی مواقع شایست? همسر و مادر شدن نباشند. تنها به ابزاری برای کامیابی جنسی تبدیل شوند نه انسانی که عشق و مادر شدن را پیشه کرده است.»

نظم نوین جهانی وانزوا

دکتر هنری از سیستم زندگی در دنیای معاصر انتقاد می کند زیرا انسان را گوشه گیر واز جمع جدا می کند . او می نویسد: «پدر بودن قله پیشرفت انسان است . مرحله رهایی از غرق شدن در شهوت هاست تا انسان بنده خدا گردد،تربیتی نو وزندگی جدید است.»

او اضافه می کند : « نظم نوین جهانی نمی خواهدما به این سطح از رشد برسیم. قصد دارد ما را فرد گرا و گوشه گیر کند. می خواهد تشنه روابط نامشروع باشیم وتصاویر مستهجن را به جای ازدواج به ما عرضه کند.»

دروغی به نام آزاد سازی زن! 

دکتر هنری دروغ بودن، شعار آزادی سازی زن را افشا می کند. هنری این واژه را «فریبی سنگدلانه» توصیف کرده، می گوید: «آزادسازی زن، فریبی از فریب های نظم نوین جهانی است. فریبی سنگدلانه که زنان آمریکایی را اغوا نموده و تمدن غرب را ویران کرده است.» نویسنده تأکید می کند: «آزاد سازی زن تهدیدی برای مسلمانان به شمار می رود» و می گوید: «این مساله میلیون ها نفر را تباه کرده و تهدید بزرگی برای مسلمانان است.»

در پایان دکتر هنری می نویسد: «من از حجاب دفاع نمی کنم ولی تا اندازه ای طرفدار ارزش هایی هستم که حجاب گویای آن است. به شکل ویژه وقتی زن خود را وقف همسر و خانواده اش می کند، وقتی زن با وقار و تواضع رفتار می کند، باید چنین موضعی نسبت به او داشته باشم.»

منبع سایت فاطمیون 


  
  

فاطمه زهرا(ع)، ارزشها و ضد ارزشهای زنان 
زهرای مرضیه(ع) بانویی سرشار از بینش و بصیرت بود که در زمان جاهلیت تیره و تار, (کوثر) زنان و مردان آفرینش نام یافت و با سیره و سخن خود (فرهنگ برهنگی) و (برهنگی فرهنگی) دیروز و امروز را به خوبی مورد توجه قرار داد،الگویی ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و جلوه های ارزشی و ضد ارزشی زنان را برای همیشه ایام ترسیم کرد. 
او همانند پدر عزیز خود (دختران را بهترین فرزندان پدران و مادران) می دانست و افزون بر آن (میمنت و خوش قدمی زن را صاحب دختر شدن در اولین گام مادری) معرفی می کرد، بانوان را انسانهای پرلطافت،گرم، باالفت، پاکیزه و سرشار از برکت می دید و آنان را برتر از گوهرهای گرانبها و درهای قیمتی نیازمند (شناخت روشن نسبت به ارزش خویشتن) و (روشهای شایسته برای مصون ماندن از تیرهای بلا و پرتگاههای خطر) می دانست تا در پی این دو ویژگی برجسته چون خود در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و اعتقادی حضور حرکتآفرین داشته باشند و هرگز فریب زر و زیور زندگی نخورند. 


از این رو (نگرش جامع در پوشش کامل) را ضرورت نخست می شمرد تا پیش از (حجاب)، (عفاف) بانوان از بلندای عشق و اندیشه آنان لبریز شود و نمادهای مختلف این نگرش باطنی در پوشش ظاهری آنها جلوه گر گردد. بدین گونه او خود محیط خانه و خانواده را صاحب اهمیت و ارزشی بی کران می دید و حضور زنان را در خانه ـ در غیر زمانهای ضروری و تإثیرگذار در عرصه های گوناگون اجتماع ـ موجب عبادت و تقرب به پیشگاه خداوند بزرگ می دانست و می فرمود: 
(ادنی ما تکون من ربها ان تلزم قعر بیتها 
آن هنگام که زن در خانه می ماند, از همه حالات به پروردگارش نزدیکتر است.) 
و روزی که رسول خدا(ص) بهترین چیز را برای بانوان سوال کرد, دخت دلبند او, زهرای مرضیه پاسخ داد: 
(خیر لهن ان لا یرین الرجال و لا یرونهن
بهترین چیز برای زنان آن است که نه آنان مردان ـ بیگانه ـ را ببینند و نه مردان ـ بیگانه ـ آنها را بنگرند.) 
در این حال پیامبر(ص) او را در آغوش گرفت و این آیه را تلاوت فرمود: 
(ذریه بعضها من بعض
ذریه[ برگزیده ابراهیم] که بعضی از آنان از بعضی دیگر برترند.) 
(ضرورت پوشش) برای بانوان به خاطر هندسه جسمی و ساختمان روحی زنان و جاذبه گفتار و رفتار فردی و اجتماعی آنها نکته ای برجسته در باورهای دخت آفتاب نسبت به زنان است, از این رو آن بانوی بزرگ دقت و حساسیت فراوان از خویش نشان می داد و شناختی بسیار روشن به جلوه ها و جاذبه های پیدا و ناپیدای زنان داشت. 
روزی که رسول خدا(ص) همچون بسیاری از اوقات برای دیدار دخت دلبند خویش در خانه فاطمه(ع) را کوبید و فرمود: (السلام علیکم, إدخل؟ 
سلام بر شما، آیا داخل شوم؟ 
چون صدای پاره تن خود زهرا(ع) را شنید که: (علیک السلام یا رسول الله! ادخل یا رسول الله 
سلام بر شما ای فرستاده الهی، داخل شوید ای پیامبر خدا! 
پیامبر(ص) فرمود: ادخل و من معی؟ 
آیا داخل شوم با کسی که همراه من است؟ 
بی درنگ زهرای عزیز(ع) پاسخ داد: (یا رسول الله! لیس علی قناع 
یا رسول الله ـ اگر نامحرمی همراه شماست وارد نشوید که ـ چادر بر سر ندارم. 
لحظاتی بعد چادر بر سر کرد و با احترام شایانی رو به پدر نمود و عرض کرد: (ادخل و من معک 

داخل شوید با کسی که همراه شماست.) 
روزی دیگر برتر از این دقت به لطافت و ظرافت زنان توجه فرمود و چون همراهی نابینا با پدر دید که قصد ورود به خانه دارد، اجازه زمانی برای پوشاندن خویش خواست، رسول خدا(ص) پرسشی امتحان گونه از دختر دلبند خود کرد و فرمود: دخترم! این مرد نابیناست[ چرا خود را از او می پوشانی؟] 
پاسخ داد: (ان لم یکن یرانی فانی اراه و هو یشم الریح 
[ پدرجان]! اگر او مرا نمی بیند، من او را می نگرم و او بوی زن را استشمام می کند.) 
در این سخن درس آموز پرهیز از نگاههای به دور از لذت و به ویژگی پنهان زنان ـ که در بسیاری از زمانها خود نسبت به آن آگاهی ندارند ـ یعنی بوی خاص آنان توجه شده است تا در امروز و هر روز جوامع تمامی الگوپذیران با نگاهی همه سو نگر به شخصیت زنان بنگرند, نه او را در خانه ای حبس کنند و نه آنکه به دور از هر گونه کار لازم و شایسته و یا ضرورتی در کوچه و خیابان رها نمایند و بهانه ای از سر بی بهانه ای مطرح کنند و آنان را متمدن(!) روشنفکر(!) و یا آزاد و رها از هر گونه قید و بند(!) معرفی نمایند. 
بی گمان ((تعادل و تنظیم روابط)), پیآمدهایی چون حضور پرنشاط, سالم, شاداب و تإثیرگذار برای مردان و زنان در عرصه های مختلف خانواده و جامعه خواهد داشت و بن بستی از فساد و تباهی در هیچ یک از میدانهای فعالیت ایجاد نخواهد کرد. 
همان گونه که زهرای اطهر(س) از یک سو خود را از برابر دیدگان نامحرم می پوشاند و یا از لطافت و ظرافت وجودی زنان سخن می گفت اما از سوی دیگر با پاک سیرتان و دین باورانی چون سلمان, عمار, مقداد به گفتگو می پرداخت و آنان چنان انس و الفتی با محیط سالم و ملکوتی زندگانی فاطمه(ع) احساس می کردند که در پاره ای زمانها به کمک دخت رسول خدا(ص) در کارهای منزل می شتافتند!!(24) 
فراتر از این جلوه، ابعاد حضور حرکتآفرین آن بانوی بصیر در صحنه های جهاد به عنوان مددکار رزمندگان اسلام و یا عرصه های سیاسی برای امداد امام زمان خود است که نشانگر نگاه ناب و نو و بینشی جامع و کامل از آن حضرت است. 
اندک آشنایی با شیوه بایسته و شایسته فاطمه(ع) بیانگر این حقیقت و واقعیت انکارناپذیر و فطری است که آن حضرت مرز و معیار روابط مردان و زنان را با وجود (احتمال) انحراف و فساد مشخص فرموده است. آنجا که چنین پدیده ای احساس شود, بی گمان باید نشستها, گفتگوها و رفت و آمدها مهار و محدود شود و به کمترین مقدار ـ آن هم سالم و به دور از توفان فساد ـ قناعت گردد, نه آنکه (یقین) در لغزش مبنای روابط قرار گیرد که در این صورت محیط امن و اطمینان خانواده با آوار لذتها و خوشیهای زودگذر واژگون و میدان کار و تلاش سازنده اجتماع با توفان هواها و هوسها سرنگون می شود!! 
به این ماجرای شیرین و دلنشین از زندگی امیر مومنان و فاطمه زهرا(ع) بنگریم تا برای شیفتگان صلح و سلامت و سعادت خود و خانواده, ارمغانی ماندگار فراهم سازیم و آموزه های آسمانی اسلام را که در سخن و سیره معصومان(ع) تجلی یافته است به دور از هر گونه سختی و تلخی و همراه با تعادل و تنظیم بدانیم. 
پس از آنکه رسول اکرم(ص) کارهای درون خانه را به دخت عزیز خود و کارهای بیرون از منزل را به علی(ع) واگذار فرمود, زهرای اطهر(س) سخنی سرشار از بصیرت و بینایی ابراز کرد و فرمود: 
(فلا یعلم ما داخلنی من السرور الا الله باکفائی رسول الله تحمل رقاب الرجال
به جز خدا کسی نمی داند که من چقدر خوشحال شدم از اینکه رسول خدا زحمت خانه مردان را به من واگذار کرد.)


  
  

حجاب جنبه ها و جلوه ها (2)
اخلاق نبوی، رفتار علوی 
این نگاه و نگرش شایسته به وجود بانوان و دختران در پندار, گفتار و رفتار پیشوایان پاک و سخنان تابناک آنان به روشنی احساس می شود. به این سخن امام علی(ع) بنگریم که به فرزند عزیز خود، امام حسن(ع) فرمود: 
(... فان المرإه ریحانه لیست بقهرمانه 
همانا زن چون گیاهی خوشبو ـ لطیف و ظریف ـ است و مسوول کارهای سخت و دشوار نیست.) 
و در سختی بس زیبا و حقیقت گرا، مسوولیت زنان را درخور توان روحی ـ جسمی و گرایشهای روانی آنان دانسته، پی ریزی کانونی سرشار از مهر و مهربانی و صفا و صمیمیت در خانه و تربیت نسلی تإثیرگذار و هدایتآفرین برای فردای جامعه معرفی کرده, می فرماید: 
(جهاد المرإه حسن التبعل 
جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است.) 
دیگر امامان معصوم(ع) نیز این بینش ناب را به افکار و احساس پیروان خود عرضه کردند تا هرگز زن موجودی ذلیل و بی ارزش جلوه گر نشود و یا در نگاه کوته فکران بی اندیشه مایه ننگ خاندان تلقی نگردد. 
امام صادق(ع) در زمان مردسالاری سرشار از خشونت و خشم جاهلیت با طنین روحانی سخن خویش فرمود: 
(الامرإه الصالحه خیر من الف رجل غیر صالح.
زن صالح، بهتر از هزار مرد ناصالح است.) 
آن حضرت با سخن صادق خود (محبت به زنان را از اخلاق انبیای الهی) تعریف کرد و (بیشترین خیر و خوبی را در زنان) بیان نمود تا عیار و معیار زیباییها و زشتیها که همان (صلاحیت و شایستگی) است برای ارج گذاری زنان و مردان ثبت شود و ارزشهای واقعی بر پایه امتیازات حقیقی و معنوی و کمال و تکامل انسانیت ـ نه جنسیت ـ تعیین گردد.